مرصاد به نقل از پرونده سیاه
جناب کمسیرعالی پناهندگان ملل متحد با عرض سلام
احتراماً باستحضار جنابعالی بعنوان یک مقام عالی امور پناهندگان می رساند، اینجانب یک جداشده از تشکیلات مخوف رجوی در اشرف و سایر همرزمانم سالهای سال در این قلعه مخوف در حبس و زندانی بودیم و از تمامی حقوق انسانی وعرفی و بین المللی محروم بودیم، این سازمان که امروز بعنوان یک فرقه مخوف تروریستی در جهان شناخته شده است، ید طولایی در نقض حقوق بشر دارد.
جناب کمیسرعالی باید به اطلاع شما برسانم بر اساس افشاگری هایی که دوستانم در گذشته و حال انجام داده اند، این سازمان افراد و اعضایش را خصوصاً در کمپ (عراق جدید) سالهای سال است، مورد بهره کشی و برده داری وحشیانه قرار می دهد. بیشترین افراد استثمار شده زنان عضو این سازمان می باشند که سالهاست از همسران و فرزندان و خانواده خود جدا شده اند و تمامی حقوق انسانی از آنها سلب شده است و این زن های نگونبخت حتی از آرایش کردن ساده و هرگونه ارتباط با جنس مخالف بشدت محروم هستند و در قدم بعدی مردان و جوانان پیوسته به این سازمان هستند که آنها نیز بطور مضاعف مورد استثمار و بهره کشی و برده داری نوین قرار می گیرند.
سازمان تروریستی و ضد بشری مجاهدین با شیوه های پیچیده و پیشرفته روانی و مغزشویی و... بهره می گیرد و این افراد را وادار به همکاری با خود می کند.
جناب کمیسرعالی پناهندگان:
این سخنان از کسی به اطلاع شما رسانده می شود که خود سالهاست درعضویت این سازمان بوده و صدها نفر مانند من در سراسر اروپا و آمریکا و ایران گواه این مطالب می باشند.
بنابراین:
1- در خواست استاتوی پناهندگی در اشرف و نامه نگاری از طرف اعضای سازمان در اشرف (عراق جدید) به شما اساساً واقعی نمی باشد و یا از اعتبار ساقط است، زیرا در اشرف هیچ کس نمی تواند و مجاز نیست غیر از فکر کردن به سازمان و اهداف آن اندیشه دیگری داشته باشد.
2- این حق مسلم دولت عراق است که این سازمان را بعنوان یک سازمان تروریستی که در جنایات صدام حسین و حزب سابق حاکم درعراق شریک بوده از کشور خود اخراج کند و اگر تابحال هم تحمل کرده است باید به صبر و خویشتن داری آنان تبریک گفت.
3- علاوه بر دولت عراق افکارعمومی درعراق و خصوصاً استان دیالی و شهر خالص ماندن این سازمان را در اراضی خود قبول نمی کند.
4- بنابر اسناد و مدارک روشن و موجود و قابل دسترسی، صدها نفر از تشکیلات سازمان جداشده اند که در سراسر اروپا و آمریکا و بدون هیچ مزاحمتی به زندگی عادی خود برگشته اند.
5- تعداد قابل توجهی (بیش از1000 نفر) به ایران برگشته اند که آنها نیز بدون هیچگونه مزاحمتی و تهدیدی به زندگی عادی خود برگشته اند و برخلاف ادعاهای سازمان اعدام نشده اند و مورد تهدید قرار نگرفته اند.
بنابراین هرگونه فشار آوردن به دولت عراق و آقای نوری مالکی خیانت به دولت عراق و مردم آن و اعضای دربند اشرف است و تنها نفع آن کمک به تشکیلات فرقه ای مجاهدین برای ادامه حیات است. لذا از جنابعالی بعنوان یک جداشده از فرقه رجوی درخواست داریم که مراحل انتقال افراد به ایران و یا یک کشور ثالث را فراهم کنید.
با تشکر یکی از افراد جداشده از سازمان
برای مجاهدین لیست تروریستی به مثابه ورود آسان به دهانه قیف و خروج غیرممکن و محال از لوله آن است. روزی که اروپا و آمریکا به بهانه عملیات تروریستی یا ساختگی11 سپتامبر مجاهدین را به روانه فهرست تروریست های خطرناک کردند، رجوی در بیهوشی کامل و سرمست روزها رقص و پایکوبی به مناسبت شکستن شاخ آمریکا و فروپاشی برج های دوقلوی نیویورک بود. هنوز شیرینی کیک و نقل و نبات ها در دهان اشرفی های بخت برگشته و بعثی های صدام زده نرفته بود که ماشین جنگی مشترک پنتاگون و ناتو در جستجوی کشف و نابودی تسلیحات کشتار جمعی عراق ، خود را به بغداد رساندند. خیلی زود رژیم بعثی صدام سقوط کرد و رجوی ها بی ارباب و پدر شدند و چاره ای جز تغییر و تعویض ارباب از صدام به بوش را نداشتند.
می دانیم عوارض و عواقب ورود به لیست تروریستی حاصل چند دهه خشونت و ترور مجاهدین در ایران و عراق است، یعنی برچسب و بهانه، تهمت ناروا و تصمیم مغرضانه نیست. اسناد و مدارک اعترافات علنی و رسمی مجاهدین در نشریات و رادیو تلویزیون های وابسته به آنها بر تروریست بودنشان گواهی می دهند.
مرصاد به نقل از پرونده سیاه:
بگذریم که آنها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 57 در راستای مبارزه ضد امپریالیستی علیه آمریکا شش نفر از مستشاران آمریکایی را ترور کرده اند، ولی آمار قربانیان عملیات های تروریستی مجاهدین در ایران و عراق به چند ده هزار نفر می رسد، پس قرار گرفتن مجاهدین در لیست تروریستی حداقل واکنشی بر عملکرد سیاه فرقه تروریستی رجوی است، خواه از جانب آمریکا و یا دیگر کشورهای منطقه و جهان. البته فراموش نشود اروپایی های معامله گر و سوداگران مرگ از اقدام نمایشی خود عقب نشینی کرده و خروج مجاهدین از لیست تروریستی اروپا را سیاسی کردند و به استناد رأی و نظر دادگاه و سفارش لابی صهیونیسم حامی رجوی، مجاهدین را از لیست تروریستی خود حذف کردند، که با واکنش ایران و قربانیان ترور و حیرت جهانیان مواجه شد.
حال اوضاع وخامت بار مجاهدین و شورا تا بدانجا رسیده که بودن یا نبودن آنها در لیست تروریستی چندان تأثیری به حالشان ندارد. دولت و مردم عراق مصمم اند تا اشرف را منحل و مجاهدین را از خاک کشورشان اخراج کنند. هیچ کشوری حتی اروپایی های بظاهر حامی مجاهدین اجازه ورود اعضای فرقه رجوی به خاکشان را نمی دهند.
آمریکا نیز با برخورد دوگانه ای که با تروریست ها بالاخص مجاهدین دارد، از حمایت علنی و پذیرش آنها خودداری می کند، حتی به مریم قجرعضدانلو ویزای ورود به آمریکا را نمی دهد؛ هرچند سالهاست که مثل گاری و درشکه از رجوی ها کار و بار و سواری می کشند و به مشتی جو قانع اشان کرده است. حداقل ارفاقی که آمریکا به مجاهدین می کند این است که به عده ای از اعضای آنها اجازه داده تا خود را جلوی کاخ سفید برسانند و با لابی صهیونیستشان همصدا شوند.
رجوی در حسرت ذره ای موفقیت و پیروزی سیاسی روزگار می گذراند، برای خروج از لیست تروریستی آمریکا با چنگ و دندان و هزینه نجومی دلار گروه حامیان اجازه ای و استیجاری را تشکیل داد و امیدوار بود تا آنها بتوانند مجاهدین را از لیست تروریستی آمریکا خارج کنند، ولی عاقبت مال و آبرو باخته شکست خورد و بار دیگر در لیست تروریستی آمریکا ابقاءِ شد. این است حاصل و نتیجه چند دهه خشونت و کشتار مردم بی گناه ایران و بی دفاع و مظلوم عراق، آیا می شود هم تروریست بودن را انکار کرد و هم خارج از لیست تروریستی مشوق و مروج تروریست و ترور بود؟
اوباما به جیغ و دادهای گوش خراش هواداران اجاره ای مریم قجر توجهی نمی کند، حقیقت این است که آمریکایی ها حسابی در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار آمده اند و بفکر رهایی و نجات خود از بحران و بن بست خاورمیانه اند. لذا توجهی جدای از سوءِ استفاده سیاسی نظامی از فرقه رجوی به آنها ندارند. مجاهدین در عراق باشند و یا اخراج و آواره شوند، مهم نیست، فقط رجوی است که فکر می کند اشرف و ساکنانش قطب و مرکز ثقل عالمند، اگر اشرف بجنبد جهان می جنبد و به تلاطم می افتد و یک مشت اباطیل و خیالبافی های کاذب و فریبنده.
صبح روز دوشنبه 8 آذر ماه 89 بود که در بلوار ارتش اتفاقی افتاد و کشور مبهوت این واقعه شد.
دکتر مجید شهریاری استاد تمام دانشکده مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی صبح دوشنبه 8 آذر ماه 89 در حالی که با خودروی شخصی خود عازم به دانشگاه شهید بهشتی بود توسط دشمنان قسم خورده انقلاب از طریق بمبگذاری مورد سوء قصد قرار گرفت و به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
3 تن از دانشمندان بزرگ هسته اي كشور طي 3 سال پي در پي با توطئه كور دشمنان نظام اسلامي توسط ایادی آمریکا و اسرائیل به شهادت رسيدند و این در حالی است که آمریکا و اسرائیل اخیرا در راستای فشار بر ایران پروژه مضحک ترور سفیر عربستان در آمریکا توسط ایران را مطرح می کنند.
با گذشت مدت زماني از اين داغ بر پيكره علمي كشور، حركتي در خور اين عزيزان صورت نگرفت. تا آنجا كه رهبر انقلاب زبان به گلايه گشود و در نهم ماه مبارك رمضان سال جاري در جمع فرزندان دانشجوي خود فرمودند "فرض بفرمائيد در كشور ترور اتفاق مي افتد. شهيد علي محمدي، شهيد شهرياري، شهيد رضائي نژاد را ترور مي كنند. خب، اين يك كار تروريستي است.
...حالا در همين قضيه اين ترورها، من عقيده ام اين است كه بچه هاي تشكل هاي دانشجوئي در اين قضيه كوتاه آمدند؛ يعني كم عملي نشان دادند. بايد اين قضيه را بزرگ مي كرديد. البته نه اينكه بزرگ كنيد – چون خودش بزرگ است – همان جور كه هست، منعكس مي كرديد.
ما حتّي نديديم تشكل هاي ما پوستر اين شهدا را هم چاپ كنند، منتشر كنند، پخش كنند، يادمان اينها را نگه دارند. نه، اين موضوع اصلاً نبايد فراموش شود؛ اين كار كوچكي نيست."
مرصاد به نقل از رجابه گزارش خبرنامه دانشجویان ایران،استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی پس از شهید علیمحمدی دومین محقق جمهوری اسلامی ایران به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
فیلم جدایینادر از سیمین از رسانه دولتی انگلیس هم جایزه گرفت.
مرصاد به نقل از صراط به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، "جدایی نادر از سیمین" که پیش از این مورد استقبال حامیان سینمای شبه روشنفکری غربی واقع شده شده بود این بار توسط رسانه ضدانقلاب ایران تقدیر شد.
جدایی نادر از سیمین در شصت و یکمین دوره جشنواره بین المللی فیلم برلین جایزه خرس طلایی بهترین فیلم و دو جایزه خرس نقره ای بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مرد این جشنواره آلمانی را دریافت کرده بود.
این فیلم که به صورت آشکارا جوانان ایرانی را به خروج از ایران تشویق می کند بارها مورد حمایت سینمای شبه روشنفکری قرار گرفته است تا جائی که بی بی سی رسانه دولتی انگلیس به حمایت تمام قد از این فیلم و سازندگانش می پردازد.
بیبیسی۴ جدایی نادر از سیمین را برنده 'جایزه سینمای جهان' معرفی کرد و نگار اسکندرفر، سرمایه گذار این فیلم که شامگاه پنجشنبه، این جایزه را دریافت می کرد گفت که اصغر فرهادی از اینکه این فیلم به صورت جهانی مورد استقبال قرار گرفته خشنود است.
«جدايي نادر از سيمين» طي هفتههاي گذشته جايزه بزرگ بهترين فيلم بخش مسابقه جشنواره سن پترزبورگ روسيه، جايزه اول جشنواره «زردآلوي طلايي» ارمنستان و جايزه اول جشنواره كرواسي را دريافت كرده است.
کارشناسان سینمایی معتقدند علت استقبال سینمای غرب از این فیلم آن است که جدایی نادر از سیمین دقیقا همان چیزی را ترویج می کند که مطابق میل و سلیقه سینمای غربی است.
نقد ساختاری فرهادی به جمهوری اسلامی و ترویج "نسبیت گرایی" مفاهیمی است که فرهادی در "جدایی نادر از سیمین" دنبال می کند.
مسأله اصلی مخالفت اسرائیل با برنامه های هسته ای به این معنا نیست که ایران باید به دنبال استفاده صلح آمیز هسته ای باشد بلکه می خواهد فقط خودش بتواند استفاده کند.
مرصاد به نقل از جام نیوز، در برنامه "راه" که یکشنبه 20 نوامبر (29آبان) از شبکه اندیشه پخش شد، "اکبرگنجی" در سخنانی گفت:«17 نهاد دولتی در آمریکا گزارش دادند و هنوز هم معتبر است که ایران به دنبال استفاده صلح آمیز هسته ای است. آیا دولت اسرائیل پذیرفت؟ دولت های دیگر پذیرفتند؟ نپذیرفتند.
مسأله اصلی مخالفت اسرائیل با برنامه های هسته ای به این معنا نیست که ایران باید به دنبال استفاده صلح آمیز هسته ای باشد بلکه می خواهد فقط خودش بتواند استفاده کند کما اینکه در مورد عراق هم که تأیید شد استفاده اتمی نمی کرده و می خواسته استفاده صلح آمیز هسته ای کند اسرائیل رفت و بمباران کرد، سوریه را هم بمباران کرد. به لیبی اجازه ندادند و به ایران هم اجازه نمی دهند. حتی اگر ایران بخواهد استفاده صلح آمیز هم بکند، دولت آمریکا هم تأیید کند و تمامی نهادهای امنیتی آمریکا از جمله سیا هم تأیید کنند که ایران استفاده نظامی نمی کند، باز هم اسرائیل این مسأله را نمی پذیرد.»
مرصاد به نقل از جام نیوز، مجری شبکه سلطنت طلب "ایران آریایی" 19 نوامبر (28 آبان) در برنامه خود زبان به انتقاد از کسانی گشود که سال هاست در خارج از ایران زندگی می کنند و خود را از اپوزیسیون می دانند و به نوعی ادعای روشنفکری دارند.
"خسرو فروهر" مجری برنامه گفت: «آقای "عباس میلانی" (فعال سیاسی، نویسنده و کارشناس صدای آمریکا) کتاب می نویسد و یکدفعه متخصص روانشناسی می شود! ایشان بهتر است به جای اینکه دیگران را روانکاوی و روانشناسی کند اول خودش را روانشناسی بکند. خودش به روانشناسی بیشتر نیاز دارد تا دیگران. همین طور آقای "بهرام مشیری"؛ این دو نفر هر چقدر هم در شبکه ها روشنفکرانه صحبت کنند، باز هم به ملت ایران خیانت می کنند.»
وی در ادامه راجع به "بهرام مشیری" (مجری شبکه پارس و مخالف شدید اسلام و روحانیت) افزود: «این آقا حرف های متناقض و دروغ زیاد می گوید، از طرفی خاندان پهلوی را میهن پرست می داند، از طرف دیگر آن ها را مبتذل و ترسو معرفی می کند؛ از طرفی "آتاتورک" را دوست دارد اما "رضاشاه" را نکوهش می کند و می گوید رضا شاه اسلام را رواج داد، اما نمی داند که دقیقا رضا شاه نیز مثل آتاتورک مخالف حجاب و اسلام بود.»
مرصاد به نقل از فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، اتحادیه اروپا همچنین خواستار همکاری میان مذاکرهکنندگان سازمان ملل و مقامات عراقی به منظور تعطیل کردن اردوگاه اشرف که از دهه ۱۹۸۰ تاکنون جایگاه مجاهدین است، شده است.
بر اساس این گزارش، مقامات عراقی تصمیم گرفتهاند تا پایان سال ۲۰۱۱ این اردوگاه را تعطیل کنند.
"مارتین کوبلر" نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل برای عراق تصریح کرد: مسئولیت کلی و اصلی مواجهه با وضعیت اردوگاه اشرف بر عهده دولت عراق است. ما در توافق با دولت عراق در حال تماس با تمامی احزاب از جمله ساکنان اردوگاه و اعضای جامعه بینالمللی هستیم تا یک راهحل صلحآمیز و بادوام تعبیه شود.
وی در ادامه افزود: در راستای تحقق این امر، من بر همکاری کامل دولت عراق، ساکنان اردوگاه اشرف و جامعه بینالملل حساب میکنم. استانداردهای بینالمللی انساندوستانه و حقوق بشر باید رعایت شود. ما آماده کمک هستیم. به نفع همه است تا یک راهحل صلحآمیز پیدا شود.
به گفته یکی از مقامات عراقی، هدف از تعطیلی اردوگاه اشرف، انتقال ساکنان این اردوگاه به محلی دیگر است و سپس سازمان ملل آندسته از اعضای این اردوگاه که شهروندی دو کشور را در دست دارند، می خواهد به کشور دوم خود بازگردند و باقی به ایران و کشوری دیگر فرستاده میشوند.
"کاترین اشتون" رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بیانیهای اعلام کرد: اتحادیه اروپا از نزدیک مذاکرات کنونی میان سازمان ملل، آژانس پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) و دولت عراق در خصوص اردوگاه اشراف را دنبال میکند.
ايران از اواخر جنگ جهاني دوم به يك هدف مهم امپرياليسم غربي تبديل شده است.
نشريه فرانسوي «لوپست» با انتشار اين تحليل، تصريح كرد تهديدهاي گاه به گاه آمريكا و اسرائيل و انگليس عليه ايران يادآوري مي كند كه اين كشور، همواره هدف امپرياليسم بوده است. به عنوان مثال سازمان سيا در اوت 1953 با ترتيب دادن كودتا عليه ملي كردن صنعت نفت در ايران، دولت مصدق را سرنگون كرد. 2 سال پيش از آن، مجلس ايران نفت را ملي كرده بود و از نظر استعمارگر پير (انگليس)، ايرانيان مي بايست بهاي اين اقدام را بپردازند.
اين نشريه مي نويسد: انگليس و آمريكا آن زمان نفت ايران را تحريم كردند و در نهايت در سال 1953 تصميم گرفتند كه دولت ملي را سرنگون كنند. آنها اجراي اين عمليات مخفي [عمليات آژاكس] را به عهده سازمان سيا گذاشتند.
لوپست همچنين تصريح كرد: شاه در سال 1979 پس از سال ها سركوب خونين عليه مخالفان به وسيله انقلاب اسلامي سرنگون گرديد. او به آمريكا پناهنده شد. دو سال بعد صدام به ايران حمله كرد و جنگي 8 ساله را آغاز نمود كه دخالت غرب به ويژه فرانسه در آن محرز و مسلم بود. فرانسه از همان آغاز جنگ، در كنار عراق قرار گرفت. فرانسه در تاريخ 18 نوامبر 1975 قراردادي را با صدام مبني بر انتقال دانش هسته اي امضاء كرده بود. 14 كيلوگرم اورانيوم 235 در سال 1981 تحويل عراق شد. پاريس همچنين از سال 1972 تا 1988 به ارتش عراق هواپيماهاي جنگنده، هلي كوپتر، نفربر، توپ هاي اتوماتيك و بيش از 15 هزار انواع راكت و موشك به ارزش حدود 20 ميليارد دلار فروخت. بين سال هاي 1983 تا 1985 پنج جنگنده سوپراتاندارد مجهز به موشك هاي اگزوست كه براي از بين بردن تجهيزات نفتي به كار مي رفت به ارتش عراق فروخته شد.
اين گزارش حاكي است علي رغم اينكه پروتكل بين المللي 1925 فروش تسليحات شيميايي و بيولوژيكي را ممنوع كرده بود، عراق از سال 1983 از اين گونه تسليحات عليه ارتش ايران استفاده كرد. بكارگيري و استفاده از اين تسليحات شيميايي و بيولوژيكي تنها به كمك كشورهاي غربي امكان پذير بود؛ اولا كشت بيولوژيكي آزمايشگاهي تحت نظارت شديد ارتش آمريكا به عراق ارسال گرديد؛ ثانيا كارخانه توليد گازهاي شيميايي در عراق ساخته شد، يكي توسط شركت چند مليتي آمريكايي هاليبرتون و ديگري توسط يك شركت فرانسوي-آلماني. در عين حال، ايالات متحده تمامي قطعنامه هاي سازمان ملل را كه جنايات جنگي عراق را محكوم مي كردند وتو كرد.
نشريه فرانسوي اضافه مي كند: آمريكا در جنگ صدام عليه ايران به طور مستقيم در كنار صدام بود.
مرصاد به نقل از کیهان:
مرصاد به نقل ازجام نیوز، الجزیره یکشنبه 20 نوامبر (29 آبان) در خبری اعلام کرد: «دولت آمریکا اسنادی محرمانه متعلق به دهه هفتاد را فاش کرد که چهره دیگری از "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه اسبق این کشور نشان می دهد. بنابر محتویات این اسناد ، وی صهیونیست ها را "فرومایه" می خواند.»
اسنادی که دولت آمریکا منتشرکرده، نشان دهنده میزان فشار إعمال شده بر کیسینجر از سوی گروه های فشار یهودی در آمریکا است . این اسناد همچنین نشان دهنده روابط وی با این گروه ها در زمان جنگ "العبور" در دهه هفتاد میلادی است.
کیسینجر در دوره ریاست جمهوری "ریچارد نیکسون" و "جرالد فورد" در مهم ترین سمت های اداری از جمله مشاور امنیت ملی خدمت کرده و بیش از هشت سال نیز وزیر امور خارجه آمریکا بوده است.
وی دراین مدت، طراح اصلی سیاست خارجه آمریکا بوده است. او در تعامل با اتحاد جماهیر شوروی، سیاست "درهای باز" را در پیش گرفت و تماس با جمهوری خلق چین را آغاز کرد و در مذاکرات صلح پاریس که به پایان یافتن جنگ ویتنام منجر شد، مذاکره کننده اصلی بود.
اسنادی که آمریکا فاش کرده است، نشان می دهد که کیسینجر برای طرح تجزیه سینا به مناطق امنیتی قبل از وقوع جنگ سال 1973 تلاش و در این زمینه تبلیغ کرده است.
این اسناد همچنین نشان می دهد کیسینجر می خواسته اسراییل را از نظر اقتصادی و اخلاقی تحت فشار قرار دهد و لابی های فشار یهودی در کاخ سفید را افرادی "پست" و "خودخواه" نامیده بود.
از جمله اسنادی که منتشر شده است، گفت و گوی میان وی و یکی از مشاوران نیکسون (لئونارد گارمنت) است که در آن "کیسینجر" می پرسد: «آیا خودخواه تر از لابی یهود (صهیونیست) وجود دارد؟» گارمنت در جواب وی می گوید: «در دنیا خودخواه تر از آنان وجود ندارد.» و کیسینجر ادامه می دهد: «آن ها (یهودیان صهیونیست) خیال می کنند چه کاره اند؟ هیچ اطلاعاتی را نمی شود در اختیارشان قرار داد چون این فرومایگان آن را لو می دهند.»
اسناد فاش شده همچنین در زمینه طرح کیسینجر که مبتنی بر تقسیم سینا به "مناطق امنیتی" است، از جلسات وی با "اندری گرومیکو" وزیر امور خارجه وقت اتحاد جماهیر شوروی در واشنگتن پرده برمی دارد.
طبق این اسناد، کیسینجر در این نشست ها بر لزوم شروع تلاش برای حل موضوع سینا و توجه به خواسته مصر سخن می گوید.
وی اظهار می دارد: «هر قدر که این مشکل مدت بیشتری بدون راه حل بماند، دستیابی به راه حل برای آن در آینده مشکل تر خواهد بود.»
پیشنهاد کیسینجر این بود که این مشکل فقط از نظر امنیتی و بدون توجه به موضوع حاکمیت حل و فصل شود اما "گرومیکو" اظهار داشت که حل و فصل این موضوع بدون درنظر گرفتن کانال سوئز و موضوع فلسطین امکان پذیر نیست.
اما کیسینجر می گوید: ما ترجیح می دهیم که موضوع کانال سوئز را از این قضیه جدا کنیم؛ علیرغم این که این دو مساله به هم مرتبط هستند اما به نظر من باید در زمینه سازش به پیشرفت دست یافت و اگر بتوانیم حمایت بین المللی را در این زمینه جلب کنیم، باید این کار را انجام دهیم.
نظرات شما عزیزان: