رو (گفت و شنود)
گفت: آقاي خاتمي گفته است «براي هر انسان باوجداني، سرگذشت دردناك فلسطين مهم است».
گفتم: حالا، اگر كسي چند بار به طور مخفيانه و آشكار با «جرج سوروس» صهيونيست و دشمن تابلودار مردم مظلوم فلسطين، ملاقات كرده باشد چي؟!
گفت: چه عرض كنم؟! چنين شخصي به قول آقاي خاتمي، يا «انسان» نيست و يا «وجدان» ندارد.
گفتم: حالا اگر همين افراد در روز قدس به سفارش مستقيم وزارت خارجه رژيم صهيونيستي، به نفع اسرائيل شعار داده باشند چي؟!
گفت: در آن صورت، وجدان و انسانيت و از اين چيزها كه حتما ندارند.
گفتم: ولي تا دلت بخواهد «رو» دارند!
ميتينگ اصلاح طلبان براي برائت دسته جمعي از فتنه سبز
حماسه نیوز به نقل از کیهان:
اظهارات موسوي خوئيني ها در محافل اصولگرايان و درون حاكميت، نشانه اي آشكار از بن بست فتنه گران و تحركي فريبكارانه براي درآمدن از اين بن بست خودساخته ارزيابي گرديد.
اما همين اظهارات غالباً در محافل ضد انقلاب با سانسور مواجه شد تا از ضربات پي درپي به روحيه عناصر وابسته به اپوزيسيون ممانعت شود. با اين حال برخي رسانه هاي وابسته به ضد انقلاب طاقت نياورده و به اين اظهارات پرداختند. شبكه بالاترين در واكنش به اظهارات دبير مجمع روحانيون نوشت: آقايان و خانم هاي اصلاح طلب! اين نوع از اعلام برائت كردنتان از جنبش سبز ديگر دارد لوس ميشود كه يكروز ابطحي بيايد و از ما اعلام برائت كند و فردايش منتجب نيا و پس فردايش خوئيني ها و پس اون فردايش فلاني و فلاني ها. خب اگر مي خواهيد از جنبش سبز اعلام برائت كنيد، مرد و مردانه بيايد و در بين خودتان (همه اصلاح طلبان) يك ميتينگ سياسي برگزار كنيد و در پايان آن مراسم هم يك بيانيه بدهيد و همگي تان هم با اسم و رسم زير آن را امضا كنيد و در آن بيانيه هم به روشني بگوييد كه چرا از جنبش سبز اعلام برائت كرده ايد (مثلا چون جنبش سبز برانداز است، خواستار جدائي دين از حكومت است، به خميني و آرمانهايش احترام نميگذارد، ولايت فقيه را قبول ندارد و جمهوري ايراني را بجاي جمهوري اسلامي ميخواهد و...) تا بدين ترتيب در آينده جاي هيچگونه سفسطه براي كسي باقي نماند و مخالفان هم بتوانند با خيال راحت و صورت اصولي تكليفشان را با شما اصلاح طلبان مشخص كنند (هر چند كه هم اكنون هم خيلي از مخالفان تكليفشان را با شماها مشخص كرده اند).
بالاترين همچنين تصريح كرد كه اصلاح طلبان در انتخابات گذشته هيچ وزني نداشته اند و جريان هاي معارض رژيم از بغض جمهوري اسلامي به حمايت از اصلاح طلبان پرداخته بودند.
شبكه وابسته به اپوزيسيون در تحليل ديگري يادآور شد: پس از اظهار وفاداري كردن قاطع اصلاح طلباني چون محمد خاتمي، منتجب نيا و كواكبيان به جمهوري اسلامي، اينك محمد موسوي خوئيني ها دبيركل مجمع روحانيون مبارز هدف اصلاح طلبان را حفظ جمهوي اسلامي دانسته است! در واقع اصلاح طلبان نقش اپوزيسيون را بازي مي كنند و اين دروغ توسط رسانه هاي غربي هم تبليغ مي شود. اما اين فقط بازي رژيم است.
در ادامه اين نوشته آمده است: بايد با عبور از اصلاح طلبان، به دنبال بديل هاي واقعي و جدي براي رژيم بود.
5 خاطره از عملیات رمضان
23تیرماه 1361 مردم ایران در حال راز و نیاز و دعا و شب زندهداری بودند که رزمندگان اسلام برای تنبیه متجاوز به معشوق لبیک گفتند و مقابل چشمان حیرت زده دشمن،به 27 كیلومتری خاک دشمن رسیدند. رمضان بود.عطش بود.بوی پیکرهای سوخته از میدان مین می آمد و آنان که از دیدار حق محروم ماندند با آب كانال پرورش ماهی و نهر كیتبان و ... وضو گرفتند.7400 نفر از نیرویهای دشمن را کشتند و یا زخمی کردند و 1315 اسیر گرفتند .
سید مسعود شجاعی طباطبایی: محور عملیاتی پاسگاه زید، تیر ماه 1361، در عملیات رمضان و در گرمای شدید شلمچه، رزمنده پیكر پاک یک شهید را در آغوش گرفته و برای انتقال به پشت جبهه میبرد. در عكس شیرمردی از قافله عشق مسافر این دیار را در آغوش گرفته است؛ انگار ملائك بال خود را زیر پیكر پاك شهید گستردهاند و همگی آمدهاند تا سبكبالی عاشق را در لیلة القدر عملیات رمضان بهدست قافلهسالار و امام شهدا برسانند.
این جاذبه عشق است كه قطرات خون امام خود را در گذر زمان همچون ستارگان در دل كهكشان پاشیده است و رهجویان عشق، چه زیبا این مسیر را دریافتند و راه قبله نور را با كلمات امام راحل فهمیدند و قدم در وادی شهادت گذاشتند. ای همسفران معراج حسین، شما برگزیدگان تاریخ خدایید و از این روست كه حسین شما را در معراج عشق پذیرفته است. راز این انتخاب را كسی خواهد فهمید تا بال در بال كبوتران حرم اُنس بیفكند و چه زیبا توانستید در این معنا غوطهور شوید. كلام برای درك این معنا عاجز است و بازكننده این راز، تنها سكوت است و نه كلام.
سردار جعفر جهروتی: مرحله دوم عملیات رمضان که شد، ما نبودیم. یعنی تیپ در سوریه و لبنان بود. وقتی برگشتیم، شهید همت مسوولیت تیم را برعهده گرفت. من در مرحلة پنجم عملیات مسوولیت مهندسی رزمی را بر عهده داشتم و مسوولیت گردان تخریب هم به عهده من بود. ماموریت ما جوری بود که روز و شب باید کار میکردیم.گردان تخریب باید جلوی گردانهای عملکننده راه میافتاد و معبر باز میکرد و برای مهندسی هم باید 17کیلومتر خاکریز میزدیم تا کاری کنیم که دشمن از پهلو نتواند سمت ما بیاید و مجبور شود نیروها را دور بزند. روبهروی ما مثلثیها و کانال پرورش ماهی قرار داشت و سمت راست ما خالی بود.
ما در این عملیات با حاج همت مشورت کردیم که بیاییم با وجود طولانی بودن خاکریز، شب قبل از عملیات یک مقدار از خاکریز را به سمت خاکریز دشمن بزنیم. این کار را شروع کردیم و همین باعث شد دشمن از عملیات ما مطلع شود. ولی چاره دیگری نداشتیم. این خاکریز باید بین خط ما و خط عراقیها زده میشد؛ یعنی میان مرز و کانال پرورش ماهی و مثلثیها. شب قبل از آن مقداری خاکریز زده بودیم و آن شب باید برای ادامه خاکریز قبلی، خاکریز عراقیها را رد میکردیم و میرفتیم سمت مثلثی سوم.
در عكس شیرمردی از قافله عشق مسافر این دیار را در آغوش گرفته است؛ انگار ملائك بال خود را زیر پیكر پاك شهید گستردهاند و همگی آمدهاند تا سبكبالی عاشق را در لیلة القدر عملیات رمضان بهدست قافلهسالار و امام شهدا برسانند
آن شب من خودم جلوی بولدوزرها راه افتادم. تصور کنید دشمن از عملیات ما کاملا مطلع بود و نمیخواست ما به مقصد خودمان برسیم. خاکریز عراق را که رد کردیم، من برای اولین بار در جبهه جنگ، دیدم که هواپیمای عراقی در شب میآمد و با ریختن منور تمام منطقه را مثل روز روشن میکرد. از آن طرف هم عراق آتش سنگینی میریخت و این آتش آنقدر زیاد بود که وقتی ما به پشت میدان مین رسیدیم، اصلا جرات تکان خوردن نداشتیم. باز همانجا بود که ما برای اولین بار دیدیم دشمن در آن عملیات از گلولههای آتشزا استفاده میکند؛ گلولههایی که وقتی به بچهها میخورد، بچهها آتش میگرفتند و میسوختند.
حالا رسیده بودیم به میدان مین. آتش دشمن به قدری زیاد بود که بچههای تیپ علی ابنابیطالب (ع) نتوانستند از میدان مین رد شوند و چیزی حدود 450 نفر از بچهها آنجا شهید شدند. دیگر از بچههای تخریب هم خبری نبود. همهشان یا شهید شده بودند یا مجروح. همه چیز آنجا حسابی به هم ریخته بود. من راه افتادم وسط میدان مین. چون هیچ کسی آنجا نبود. باید سیم تلهها را برای خنثی کردن مینها قطع میکردم، اما سیمچین همراهم نبود. مجبور شدم با دندان سیم تلهها را باز کنم و هر طور که شده مینها را خنثی کنم.
هوا دیگر داشت روشن میشد. ما یکدفعه دیدیم از پشت سر چند گلولة تانک به سمت خاکریز آمد. فهمیدیم که پشت سرمان نا امن است. آنجا حدود 30 لودر و بولدوزر داشتیم که دو تا از بولدوزرهایمان از بین رفته بود و یک لودرمان را هم زده بودند. راننده لودرها همه خسته بودند و دیگر توان کار کردن نداشتند. آنجا شهید «محسن حیاتپور» همراه تیپ بیسیم به کمک من آمد. من هم قطبنما را به دست او دادم و گفتم او به جای من جلوی بولدوزرها حرکت کند. خودم هم چند گونی کمپوت از ماشین تیپ بیسیم برداشتم و یکی یکی باز میکردم و به رانندههای بولدوزر میدادم تا بخورند و به کارشان ادامه بدهند.راننده ها خسته شده بودند.در میان همه آنها یک جوان 16، 17 ساله بسیجی که راننده لودر بود ایستاد و گفت من حاضرم خاکریز را ادامه بدهم. این در حالی بود که لودرها را چون زیاد بالا میآمدند عراقیها میزدند و باید قبل از لودر، بولدوزر منطقه را دپو میکرد . اما این جوان که اصفهانی هم بود مصرانه میخواست کار کند و سرسختی او غیرت بقیه رانندهها را هم تحریک کرد و همه بعد از او آماده شدند تا کار کنند. تا دو کیلومتر خاکریز دوجداره را ادامه دادیم که یکدفعه لودر نوجوان 16 ساله را زدند و او همانجا شهید شد.
امیر سرتیپ غلامعلی جانگداز:
ما در عملیات رمضان یک ابتکار هم به خرج دادیم و صدای لودر و بولدوزر را ضبط کردیم. در منطقهای که مهندسی ما کار نمیکرد این صدا را پخش کردیم تا دشمن گمراه شود؛ به این خاطر که به شدت روی بچههای مهندسی ما شلیک میکردند.
سردار عباس سرخیلی: عملیات رمضان دارای قرارگاههای «قدس، فجر، فتح و نصر» بود و من به عنوان مسئول تیپ زرهی قرارگاه قدس مشغول به كار شدم. قرارگاه قدس در عملیات رمضان دارای دو تیپ بعثت به فرماندهی شهید امینی و تیپ 41 ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمان بود.
عملیات رمضان برخلاف عقبنشینیهایش موفق بود، چرا كه توانستیم از دژ مرزی ایران تا پاسگاه «زید» به فاصله 10 كیلومتر وارد خاك عراق شویم و تا پشت دیوارهای شهر بصره و كانال پرورش ماهی پیشروی كنیم. عراق دارای جدیدترین استحكامات مثلثی شكل بود كه به صورت مثلثی و كیلومتری آنها را ایجاد كرده بود. مثلثهای زرهی دشمن به شكلی طراحی شده بود كه ضلع دوم آن نامعلوم بود و این نكته را میرساند كه توان نظامی روسها و اسرائیلیها، عراقیها را در این عملیات مورد حمایت قرار داده است. كانال پرورش ماهی با داشتن 30 كیلومتر طول و یك كیلومتر عرض در نزدیكی «تنومه و بصره» به عنوان بزرگترین مانع برای پیشروی ما محسوب شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان خاطراتی از شهید «ناهیدی» در عملیات رمضان خاطرنشان كرد: شهید ناهیدی، اهل تهران بود و علاوه بر اینكه در دانشگاه درس میخواند با لباس بسیجی به جبهه میآمد و با ابتكارات خودش توانست خدمات زیادی را انجام دهد. زمانی كه در قرارگاه نصر با حسن باقری كار میكردم شهید ناهیدی با نامهای كه از رحیم صفوی در دست داشت به ما ملحق شد و با كوچكترین امكانات و به تنهایی توانست 2 عدد توپ را با ماشین كشنده در «دار خوئین» به دست ما برساند تا در عملیات مورد استفاده قرار دهیم و انگیزه بالای او به همراه شهید یزدانی برای سایر نیروها مثالزدنی بود.
عملیات رمضان برخلاف عقبنشینیهایش موفق بود، چرا كه توانستیم از دژ مرزی ایران تا پاسگاه «زید» به فاصله 10 كیلومتر وارد خاك عراق شویم و تا پشت دیوارهای شهر بصره و كانال پرورش ماهی پیشروی كنیم. عراق دارای جدیدترین استحكامات مثلثی شكل بود كه به صورت مثلثی و كیلومتری آنها را ایجاد كرده بود. مثلثهای زرهی دشمن به شكلی طراحی شده بود كه ضلع دوم آن نامعلوم بود و این نكته را میرساند كه توان نظامی روسها و اسرائیلیها، عراقیها را در این عملیات مورد حمایت قرار داده است
امیر بازنشسته تراب ذاكری، افسر اطلاعات قرارگاه كربلا در عملیات رمضان:
ما سرمست پیروزیهای گذشته بودیم و دشمن را به درستی احصا نكردیم در حالی كه رژیم بعث با انجام تغییرات عمده پس از عملیات بیتالمقدس، زمین را به كلی مسلح كرده و به بازسازی توان تحلیل رفته خود پرداخت.هماهنگی در این عملیات به درستی وجود نداشت و فرماندهان عملیات دچار اشكالاتی مانند وحدت فرماندهی شدند و این امر در ستادها نیز به چشم میخورد. عملیات رمضان در سه مرحله طراحی شده بود اما در 5 مرحله اجرا شد.
در این عملیات توانستیم دستاوردهای بزرگی از جمله انهدام بخش عمدهای از تجهیزات زرهی دشمن، نفوذ به عمق خاک عراق و نشان دادن عزم جمهوری اسلامی ایران برای تنبیه متجاوز را به دست آوردیم، اما نتوانستیم هدف اصلی این عملیات یعنی تصرف شهر بصره را محقق كنیم.
ابطحياز سفر كديور بهاسرائيل اطلاعاتدارد
ابطحی هفته گذشته در مصاحبه ای تاکید کرده بود: تندروی های جنبش سبز به اصلاح طلبان خیلی ضربه زد. سایت «جرس» وابسته به محسن کدیور بلافاصله پس از این اظهارات ضمن ترور شخصیت ابطحی مدعی شده بود وی زیر فشار و شکنجه کم آورده، این بار مدعی شد ابطحی شهید زنده جنبش سبز است و نوشت: شهید را معنای بسیار است، حاضر، ناظر، محسوس و مشهود، نمونه و سرمشق، میداندار و کانون گرم هر قضیه. نیز جانباز را هم معنای بسیار است و چه زیباتر از آن که او را «شهید زنده» می نامند.
باید از جرسی ها پرسید ابطحی چه طور می شود هم شهید زنده و جانباز فتنه سبز باشد و هم متهم شود که او و دوستانش بیشترین ضربه را به همین جریان زده اند؟!
گفتنی است اظهارات ابطحی با استقبال بسیاری از فریب خوردگان فتنه سبز روبرو شد به طوری که نفی سخنان مستدل وی از سوی اپوزیسیون امکان پذیر نبود. و اما گفته می شود محمدعلی ابطحی اطلاعات مهمی از دو سفر کدیور به اسرائیل و برخی از روابط آنچنانی مهاجرانی با لابی صهیونیست ها، دارد کدیور از ترس افشای این اطلاعات خود را ناچار به تحویل گرفتن ابطحی می داند.
دستاوردهاي جديد وزارت اطلاعات در حوزه سايبري و ضدجاسوسي
حجت الاسلام حيدر مصلحي در گفت وگو با مهر، در خصوص دستاوردهاي اطلاعاتي ايران اظهار داشت: وزارت اطلاعات در چند ماه اخير دستاوردهاي مختلفي در ابعاد گوناگون داشته است كه در حوزه سايبري با توجه به برنامه ريزي هاي استكبار دستگاه اطلاعاتي كشور توانسته است موفقيت خوبي در اين زمينه بدست بياورد و نقشه هاي دشمنان را با ناكامي مواجه كند.
وي افزود: همچنين در حوزه ضدجاسوسي به توانمنديهاي بسيار خوبي رسيده ايم و توانسته ايم بسياري از تحركات و اقدامات دشمن را در اين زمينه خنثي و نفوذ معناداري را در مجموعه هاي دشمن داشته باشيم.
وزير اطلاعات همچنين در خصوص فرا رسيدن هفته دولت اظهار داشت: هفته دولت با شهادت شهيدان باهنر و رجايي مصادف شده است و اين بيانگر اين است كه موفقيت دولت زماني حاصل مي شود كه در آن ايثارگري، از خودگذشتگي و تلاش خالصانه وجود داشته باشد كه با لطف خداوند در اين دولت و در ميان وزرا اين حالات وجود دارد.
نماز شب در آب
حاج علی عابدینی در لحظات آغازین عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و....
روزهای پایانی آبان سال 1362 بعد از عملیات والفجر 4 نشست هایی با حضور فرمانده لشکر 41 ثارالله و با شرکت فرماندهان تیپ ها و گردان ها و سایر مسئولین در قرارگاه لشکر واقع در شهرستان کامیاران برگزار شد در این نشست ها به مدت یک هفته عملکرد لشکر از عملیات رمضان تا والفجر 4 مورد بررسی قرار گرفت.
تا آن تاریخ گردانهای لشکر فاقد کد شناسایی بودند و به نام شناخته می شدند در یکی از این نشستها مقرر شد گردان های لشکر 41 ثارالله همزمان با سایر یگانهای رزم سپاه کد گذاری شوند.
به این منظور در جلسه ای که حجت الاسلام شوشتری امام جمعه وقت زرند و فرماندهان و مسئولین لشکر در آن حضور داشتند کدهای مورد نظر توسط حاج قاسم سلیمانی جهت تبرک و تیمن میان صفحات قران مجید گذاشته شد. پس از تفال به قرآن کد 410 به گردان حضرت رسول (ص) به فرماندهی رضا عباس زاده اختصاص یافت.
رضا عباس زاده اولین فرمانده گردان 410 در عملیات بدر به شهادت رسید. پس از وی حاج احمد امینی هدایت گردان 410 را به دست گرفت. و حاج علی عابدینی به عنوان جانشین انتخاب گردید.
والفجر 8 نقطه اوج کار گردان 410 بود که از مدتها قبل از آن نام غواص را نیز یدک می کشید . فرماندهان و پرسنل گردان در آن عملیات با شجاعت و از خود گذشتگی چشم ها را خیره کردند.
حاج احمد امینی در ساعات اولیه عملیات والفجر 8 در نخلستان های شهر فاو بر اثر انفجار گلوله توپ یا خمپاره به شهادت رسید و علی عابدینی جانشین وی در ادامه عملیات هدایت گردان را به دست گرفت.
حاج علی عابدینی در لحظات آغازین عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و محمود امینی برادر حاج احمد به عنوان فرمانده انتخاب شد.
دفتر جنگ که بسته شد، حاج محمود، اما از قافله ای که هم قطارانش را به سر منزل شهادت می رساند جا ماند و شاید خدا چنین می خواست که او بماند تا همرزمان او درآینده وجود حاج محمود و حاج احمد را جستجو کنند و چه زیبا، برادر، پرچم فرماندهی را از دست برادر گرفت و بعد از جنگ هم یک فرمانده باقی ماند...
پرسنل گردان 410 به عنوان گردان خط شکن چنان نقش ارزنده ای در عملیاتها داشتند که حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله (در زمان جنگ) در مورد گردان 410 گفته است:
گردان 410 یک ستاره درخشان در لشکر 41 ثارالله بود. ستاره زهره ای بود که همه نور آن را می دیدند ...دلیل برجستگی این (گردان) یکی فرماندهان آن بودند و دیگری بچه هایی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره به تمام معنای فضیلت های مختلف بود ....وقتی وارد گردان می شدیم نمی توانستیم تصور کنیم که اینجا حوزه علمیه است ،یا نشانه های کوچکی از صدر اسلام است یا فضای کعبه است که تعدادی مشغول طواف ذکر و دعا هستند....
و اکنون روایتی از خلوص بچه های گردان 410 :
گردان 410 در سد دز تمرین میكرد. هوا و آب سرد بود. با اینكه روحانی كاروان بودم، برای اینكه در حال و هوای كار و فعالیت بچهها قرار بگیرم با آنها وارد آب میشدم. موقعیكه شناكنان با تمرین میرفتیم، اگر سؤالی میكردم بچهها پاسخ میدادند، ولی هنگام برگشتن کسی جوابم را نمیداد و نمیدانستم چرا؟ بعداً فهمیدم بچهها هنگام بازگشت، جهت را به گونهای انتخاب میكنند كه رو به قبله باشند و همانطور كه برمیگردند، نمازشب میخواندند. برنامه تمرین به شكلی تنظیم شده بود كه بچهها نزدیك اذان صبح برمیگشتند و برای اینكه نماز شب را ازدست ندهند، هنگام مراجعت، نماز میخواندند.
(راوی حجه الاسلام شیخ محمد حسین جلالی)
فرآوری کننده : رها آرامی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
آغاز فعاليت هاي ستادهاي انتخاباتي در تهران از نيمه مهرماه
مرتضي تمدن در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بيان اينكه ستادهاي انتخاباتي استان فعاليت خود را از نيمه مهرماه سال جاري آغاز خواهند كرد، خاطرنشان كرد: اين ستادها با هدف آماده سازي و برگزاري انتخابات و مهيا كردن حضور و مشاركت مردم تشكيل مي شود.
راديو فردا: انقلاب رنگي در ايران قابل تكرار نيست
ارگان رسمي سازمان سيا اعلام كرد براندازي جمهوري اسلامي از طريق انقلاب رنگي، حمله نظامي يا تركيبي از اين دو امكان ندارد.
حماسه نیوز به نقل از کیهان:
سايت راديو فردا در تحليلي كه از سوي «مجيد- م» از اعضاي فراري حلقه كيان نوشته شده، تصريح كرد: مدل حمله نظامي براي براندازي، بسيار پرهزينه و با امكان موفقيت اندك است. بنابراين امكان تكرار مدل عراق و افغانستان در ايران وجود ندارد. مدل ليبي نيز با توجه به اين كه امكان اقدام نظامي و سياسي اقوام عليه جمهوري اسلامي وجود ندارد منتفي است. مدل عراق و افغانستان و ليبي در ايران تكرار نخواهد شد.
در ادامه اين تحليل آمده است: مدل انقلاب رنگي نيز در ايران به زودي قابل تكرار نيست. جنبش سبز، انقلاب رنگي به انجام نارسيده بود و حكومت چشم هايش باز شده است.
نويسنده متوهم آنگاه مدعي شد صرفا امكان اجراي مدل مصر و تونس در ايران وجود دارد، بي آن كه متذكر اين واقعيت شود كه رژيم هاي مصر و تونس دست نشانده آمريكا و غرب بودند و دقيقا به همين دليل مورد خشم ملت هاي مسلمان قرار گرفتند؛ همان طور كه ملت مسلمان و مستقل ايران نيز دشمن شماره يك آمريكا و رژيم صهيونيستي به شمار مي روند و در مقاطعي نظير 9 دي 1388، 22 بهمن سال هاي 88 و 89 و همچنين راهپيمايي كم سابقه روز قدس امسال نشان دادند پاي نظام و انقلاب ايستاده اند.
رهبر فرزانه انقلاب در اوج فتنه آشوبگران تاكيد كرده بودند مستكبران به عبث مي كوشند از آشوبگري، كاريكاتور انقلاب بسازند حال آن كه ملت ايران خود، انقلابي هستند و مقابل تحركات دشمن ايستاده اند.
فرح نگهدار: البته، درسته! ولي من نان خور انگليسم!
مواجب بگير رسمي سازمان جاسوسي انگليس پس از مشاهده آشوب هاي لندن تأكيد كرد: اين شورش ها كمك مي كند غرب را واقعي و نه با شيفتگي ببينيم.
فرخ نگهدار رئيس گروهك منحله فدائيان خلق تا پيش از فروپاشي رژيم شوروي، با كاگ ب همكاري داشت و به عنوان فردي جاه طلب و فرصت طلب ارزيابي شده بود اما به دنبال فروپاشي اين بلوك، وي در زمره چپ هاي ليبرال شده درآمد و ضمن اقامت در لندن، كوشيد خود را به MI6 انگليس و شبكه دولتي بي بي سي نزديك كند.
وي همزمان با اصلاح طلبان در ارتباط بود و پس از رفتن عناصري چون مهاجراني به لندن در كنار كساني چون بهنود به عضويت در حلقه مهاجراني درآمد.
اين چپ سابقاً دو آتشه هر چند كه طي سالهاي اخير لحني توجيه گرانه و ستايشگرانه نسبت به غرب داشته اما اكنون در مصاحبه با سايت «مردمك» مي گويد: شورش هاي انگليس كمك مي كند غرب را نه با شيفتگي بلكه واقعي ببينيم. انگليس بعد از پرتغال، در ميان تمام كشورهاي رشد يافته سرمايه داري در اروپا و حتي آمريكا، بالاترين ضريب اختلاف طبقاتي را دارد. در طي دهه هاي اخير به دليل سلطه نئومحافظه كاران بر اقتصاد بريتانيا، اين شكاف طبقاتي عميق تر هم شده است. قطعاً اين شورش ها نه تنها براي ما بلكه براي مردم جهان يك پديده جدي و قابل مطالعه است. اين تصوير غيرواقعي از غرب در ذهن ها بايد تصحيح مي شد. مسحور شدن در برابر نظام دمكراتيك غرب تا آنجا بود كه بسياري از فعالان سياسي و اجتماعي ايران تصور مي كردند كه چنين تلاطم ها و اعتراض ها و دردهايي در دل جامعه غرب وجود ندارد. در ايالات متحده آمريكا و بريتانيا هم فقر هست، بدبختي هست، شورش هست. اعتراض هست و اين ها را نمي توان با آرزوپروري و مثل آن زمان كه چپ ها اتحاد جماهير شوروي را كعبه آمال خود و بري از هرگونه نقطه ضعف مي شناختند، ناديده گرفت. اين ذهنيت خودفريبانه را بايد دور ريخت. از اين نظر اين شورش ها مي تواند درس بزرگي براي ما باشد كه دچار شيفتگي و خودباختگي در برابر غرب نشويم و واقعيت همه جهان را همان گونه كه هست، ببينيم.
اين چهره انگلوفيل در مصاحبه خود تلاش فراوان و ناكامي را به كاربست تا اوضاع را در لندن عادي و طبيعي نشان دهد و چنين وانمود كند كه به رغم كشته شدن 5 نفر و بازداشت بيش از 2 هزار نفر، سركوب و شدت عملي از سوي پليس صورت نگرفته است!!
ارتباط دوقبضه بانوي صلح با تروريست ها
حماسه نیوز به نقل از کیهان:
هرچند كه الهه هيكس چند سال پيش خبر داده بود عبادي از طريق عبدالكريم لاهيجي (يكي از همراهان گروهك منافقين و همكار استخبارات صدام) به وي معرفي و از آن طريق براي دريافت جايزه صلح نوبل پيشنهاد شده، اما عبادي از ارتباط بيشتر با منافقين خبر داده است. او در مصاحبه با يكي از رسانه هاي ضدانقلابي فاش كرد برادرشوهرش جزو اعدامي هاي گروهك منافقين بوده است.
اين سلطنت طلب فراري با شهيد! خواندن منافق مذكور مدعي شد نامبرده هيچ جرمي مرتكب نشده و صرفا روزنامه مجاهدين (منافقين) را به فروش مي رسانده است.
چند سال پيش خبري منتشر شد مبني بر اينكه گروهك موسوم به كانون مدافعان حقوق بشر در هماهنگي با دفتر معاون جنگ طلب جرج بوش (ديك چني) تاسيس شده است. عبادي رئيس اين گروهك منحله در زمان حضور در ايران بود و در واقع به واسطه اين گروهك، اقدام به جعل سند نقض حقوق بشر عليه جمهوري اسلامي مي كرد. اين جعليات معمولا توسط گروهك منافقين به دولت آمريكا تحويل داده مي شد تا مقدمات تبليغات منفي عليه جمهوري اسلامي فراهم شود.
يادآور مي شود سران گروهك تروريستي منافقين با وجود ارتكاب هزاران جنايت عليه شهروندان و مقامات جمهوري اسلامي، به هنگام بازداشت يا هلاكت اعضاي خود با ژستي فريبكارانه ادعا مي كنند كه اين افراد مظلوم واقع شده و صرفا در كار فروش روزنامه يا در حال گذر اتفاقي از محل وقوع جرم! بوده اند حتي اگر به همراه سلاح و بمب دستگير شده باشند.
نظرات شما عزیزان: