امام مردی از جنس انبیای الهی بود

رئیس جمهور در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران:
امام مردی از جنس انبیای الهی بود

 رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیای الهی بود، گفت: امام (ره) آمد و انسان‌ها و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران، محمود احمدی‌نژاد دقایقی پیش و در آستانه بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در جمع زائران و مجاوران و عاشقان آن عزیز سفر کرده که از جای جای ایران اسلامی در قالب کاروان‌های زیارتی راهی حرم مطهر آن امام عظیم‌الشأن شده‌اند، اظهار داشت: در سایه عدالت همه استعدادها فرصت بالندگی پیدا می‌کند و پس از عدالت است که عشق و محبت و رحمت در جامعه ایجاد می‌‌شود.
رئیس جمهور استقرار عدالت را نیازمند دو عامل توحید و مدیریت صالح دانست و گفت: توحید و اندیشه توحیدی و مدیریت صالح و عدل دو عامل تحقق استقرار عدالت هستند. و استقرار توحید هم متوقف در حاکمیت صالح و عادل است.
وی با بیان اینکه تحق واقعی عدالت فقط در سایه استقرار اندیشه توحیدی تحقق پذیر است، عنوان کرد: شرک بزرگترین ظلم است و محال است در سایه ظلم عدالت بوجود بیاید.
احمدی‌نژاد در ادامه مدیریت صالح و عادل را مورد اشاره قرار داد و گفت: مدیریت انسان بر اندیشه و تمایلاتش باید عادلانه باشد. انسانی می‌تواند الهی شود که درون خود به یک سری اعتدال رسیده باشد. از نژاد و رنگ و جغرافیای منش خود عبور کرده باشد.
رئیس جمهور اضافه کرد: چنین انسانی در اعتدال است و رسیدن به این نقطه فقط و فقط در سایه اندیشه توحیدی است. به همین دلیل است که فریاد نخست پیامبران توحیدی لاالله الا اله‌الله و توحید است، همه ارزش‌های الهی در سایه توحید است و این رمز کمال و عدالت است.
وی تاکید کرد: بدون حاکمیت انسان‌های صالح و عادل امکان استقرار عدالت در جامعه خوب وجود ندارد. در طول تاریخ همه ظلم‌ها و تحقیرها و فاصله‌ها از ناحیه حاکمان ظالم و فاسد بوده است.
احمدی‌نژاد بیان داشت: همه پیامبران آمده‌اند که انسان را شکوفا کنند و انسان را از زمین به بالا بکشند و حاکمان صالح بر انسان‌ها حکومت کنند. پیامبران آمدند تا انسان را تا اوج عزت و خود خدا بالا ببرند.
رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیاء الهی بود،‌گفت: امام خمینی (ره) کسی بود که به راه انبیاء دعوت می‌کرد او از قلب تاریخ آمد و انسان‌های محروم و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد. او احیاگر انسانیت انسان‌ها بود. از همه حجاب‌ها عبور کرد و الهی شد.
رئیس جمهور عنوان کرد: امام با نور خدا می‌دید و عمل می‌کرد و جان‌ها را زنده می‌کرد. وقتی انسان الهی شد در قلب جهانیان نفوذ می‌کند. 

قرائتی از امام(ره) صحیح است که مفسرش رهبری معظم باشند

 

خبرگزاری فارس: دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان گفت: بی‌شک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنه‌ای(مد‌ظله) باشند.

مهرداد وطنی، دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم ‌پزشکی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، گفت: با توجه به تحرکاتی که گروه انحرافی در حال انجام دادن آن است، به سران این جریان و معدود فریب خوردگانشان می‌گوییم که دانشجویان کاملاً آماده برخورد با این جریانات منحرف هستند و سرنوشتی بدتر از سران فتنه 88 در انتظارتان است.

وطنی با اشاره به نزدیک بودن سالگرد ارتحال امام خمینی‌(ره) گفت: امام بزرگوار متأسفانه در میان ما مظلوم است و ما آن‌گونه که شایسته است به بازخوانی افکار و آراء این بزرگوار نپرداخته‌ایم و همیشه این نکته را مد نظر داریم که، بی‌شک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنه ای(مد ظله) باشد.

این فعال دانشجویی در ادامه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص وحدت بین قوا و عدم رسانه‌ای کردن اختلافات، از تمامی مسئولان خواست به این خواسته ایشان توجه ویژه داشته باشند و اعلام کرد: در صورت عدم رعایت این توصیه، آن مسئول حتماً مورد عتاب دانشجویان قرار خواهد گرفت.

وطنی در خصوص جریان انحرافی اظهار داشت: حساب احمدی‌نژاد از مشایی‌ها، بقایی‌ها و رحیمی‌ها جداست و امیدواریم هر چه سریعتر رئیس‌جمهور دست به تغییراتی در حلقه اطرافیان خود بزند.

وی افزود: آقای هاشمی رفسنجانی چگونه برای درگذشت عزت الله سحابی معلوم الحال پیام تسلیت می‌دهند ولی در قبال کشتار مردم مظلوم بحرین، سکوت اختیار کرده‌اند!

دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان در پایان گفت: دانشجویان و مردم تمامی حواسشان به نظر و بیانات مقام معظم رهبری است و نسل امروز دانشگاه‌ها آماده‌تر از نسل‌های دیروز برای تحقق فرمایشات ایشان است.


رئیس‌جمهور: متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستاده‌ایم


سخنرانی رئیس​جمهور دقایقی پیش در مراسم شب سالگرد بیست ودومین ارتحال امام خمینی در حرم امام (ره) با طرح آخرین مواضع احمدی نژاد به پایان رسید.

به گزارش خبرآنلاین، سخنرانی محمود احمدی​نژاد از سوی شبکه​های سیما با تاخیر و غیرمستقیم پخش شد اما رادیو ایران سخنان رئیس جمهور را به طور مستقیم منعکس کرد.

رئیس جمهور با بیان اینکه بیست و دو سال از فراق امام راحل و رحلت امام عزیز می گذرد لیکن امروز نام، یاد و راه او برجسته تر، روشن تر و زنده تر فرا روی جامعه بشری قرار دارد، افزود: ابعاد حرکت و انقلاب امام خمینی(ره) هر روز گسترده تر می شود. به رغم صف بندی همه مستکبران و شیاطین عالم و همه شیطنت های آنان، اهداف و آرمانهای امام جهانی می شود.

گزیده سخنان محمود احمدی نژاد به این قرار است:

انسان​ها از هر قوم و مللی به دور از رنگها و سلایق، هر روز با امام احساس اشنایی و علاقه ی بیشتر می کنند و امام خمینی(ره) را از خودشان و خودشان را از امام می دانند.

 
سوال اساسی این است که علت زنده بودن و عظمت امام خمینی (ره) پس از 22 سال چیست که اگر بخواهیم به این سوال در یک کلمه پاسخ دهیم باید بگوییم امام انسانی بود که حقیقت انسانی را شناخت.

امام با اشرافی گری بویژه اشرافی گری مسئولین مخالف بود. امام هرگز اشرافی گری را به رسمیت نشناخت.

برخی استکان چای حاج آقا مصطفی را آب می​کشیدند تا به امام فشار بیاورند.

مهمترین آموزه امام، احیای اندیشه ولایت و امامت است. خداوند متعال برای تحقق عدالت کامل ولایت انسان کامل را به بشریت هدیه کرده است. ولیکن بشریت باید تلاش و مجاهدت کند و به او برسد و ولایت اش را مستقر کند. پایه این ولایت عشق و ماموریت اش اجرای عدالت است. این ولایت از ولایت الهی سرچشمه می گیرد و سلسله مراتب از صادر اول تا امام عصر(عج) ادامه دارد. امام عزیز ما با طرح تئوری ولایت فقیه و استقرار آن راه شناختن و رسیدن به ولایت الهی را ترسیم کرد و جامعه ما را در این مسیر روحانی هدایت کرد. این مهم ترین کار امام است. اما در خدمت شما می خواهم به شرایط امروز جهان اشاره کنم.

بزرگترین طاغوت های تاریخ تنها بر منطقه ای از دینا حاکم بودند. بخشی از مردم را تحت ظلم قرار می دادند. اما به مستکبران امروز نگاه کنید. دایره سلطه آن ها همه دنیا را در بر گرفته است. اگر کشتارهای طول تاریخ مستکبران را جمع بزنید به یک دهم کشتارهای این ها نمی رسد. کدام ملت است که از آزار و اذیت و توطئه و چپاول این ها در امان باشد.

مع الاسف در برخی از جاها، برخی به اصطلاح عالمان خواسته های مستکبران را به زبان بومی ترجمه کرده و جا می اندازند. امروز شما به کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی سفر کنید. در اکثر آن ها فقر موج می زند. من به کشورهایی سفر کردم که از ذخایر معدنی سرشار اند اما در خیابان ها مردم پابرهنه و گرسته اند. فقر، بی سوادی، عدم بهداشت است. در بسیاری از شهرها و روستا ها آب سالم و آشامیدنی نیست. اما هم زمان سرمایه داران آمریکایی و اروپایی تمام آن معادن را غارت می کنند و می برند و حتی یک درصد از آن ها را در اختیار ملت ها قرار نمی دهند.

بحث سیطره دلار بر اقتصادی جهانی مطرح است. بعد از جنگ دوم جهانی قراردادی به نام برتن ورز بسته شد. در این قرارداد کشورها پذیرفته اند که دلار پول جهانی شود. رابطه تجارت و معادلات بین الملی شود. اما برای جلوگیری از چاپ دلارهای تقلبی دولت آمریکا متعهد شد که به ازای چاپ دلار طلا ذخیره کند. در سال 71 میلادی دولت آمریکا یک جانبه این قرارداد را زیر پا گذاشت. دولت های متوالی آمریکا کسری بودجه ها، هزینه های لشکرکشی خود را با چاپ دلارهای تقلبی و بدون پشتوانه قرار دادند.

امام علی(ع) فرمود در هیچ کجا ثروت انباشته ای نمی بینی مگر اینکه در کنار آن حق تضعیف شده ای از مظلومین ببینی. ما آدم داریم که دو هزار میلیارد دلار ثروت دارد. از کجا آمده است؟! حاصل غارت ملت ها است. جنگ می کنند ولی خرج اش را از کجا می آورند. پنجاه تومان خرج می کنند و یک کاغذ چاپ می کنند و روی آن می نویستند صد دلار و آن را به کشورهای دیگر می دهد و جنس می خرند.

آنها برای نجات رژیم جعلی صهیونیستی و خودشان، طراحی​هایی چون 11 سپتامبر را انجام دادند و مثل ماجرای هولوکاست اجازه تحقیق درباره آن را نمی​دهند. آنها این بهانه را برای نجات اقتصاد خودشان دارند که اول افغانستان، بعد عراق و بعد ایران را در دستور کارشان داشتند اما با هوشیاری ملت و رهبری ما شکست خوردند.

هنوز برنامه آمریکا تغییر نکرده است. اوباما هم ماسک حمایت از حقوق ملت​ها را به چهره زده اما هدفش نجات رژیم صهیونیستی و نجات رژیم سرمایه داری است. اما در پایان راه است.

حکومت عدالت وعده همه انبیاء و امام و نقطه آزاد خدایی شدن است که میعاد همه فطرت ها و جان های الهی و تئوری حقیقت است. این جایگزین تئوری های سرمایه داری و مادی گرایی است.

می خواهیم با امام تجدید بیعت کنیم که تا آخر و تا آخرین قطره خون از میراث گران قدر امام پاسداری خواهیم کرد و با خوی اشرافیت که خطر اصلی در درون است مبارزه کنیم. عهد می بنیدم که از فشار و تهمت وجو سازی های بین المللی نهراسیم و تا آخر پای مطالبات انقلاب می ایستیم.

ای امام بدان که با همه ملت، متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستاده ایم. ای امام اندیشه پاکی و ساده زیستی را پاس خواهیم داشتو در راه ساختن ایران و بر پایه جامعه​ای الگو و پیشرفته تا آخر از پای نخواهیم نشست.

ای امام همه یاران تو در تمامی جهان برای برافراشتن پرچم عدالت و پرچم لا اله الا الله راهت را ادامه خواهند داد و لحظه ای از پا نخواهند نشست.


عشق همه‌ی مظلومان تاریخ را دفن کردیم

در همین لحظه به وسیله‌ی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمی‌تواند بنشیند.» گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربه‌ی 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. من هم چنان خود را...

 یکی از کسانی که در ماجرای تدفین حضرت امام حضور داشت و کارها را به جد انجام می‌داد حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری بود. ایشان شرح ماجرا را که در کتاب خاطرات‌ش که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است چنین می‌گوید:

«زمانی که حضرت امام در بیمارستان بستری شده بودند، چند دفعه‌ای به عیادتشان رفتم تا این که امام به رحمت خدا رفت. دو سه روز، جنازه‌ی ایشان در مصلی بود، روزی که قرار بود امام را تشییع کنند به مسؤولین، از جمله من، کروکی بهشت زهرا را داده بودند که بتوانند وارد شوند. عجیب است، دو حادثه‌ی مهم که هر دو برای من اتفاقی بود؛ یکی حضور در مراسم استقبال امام و دیگری مراسم خاکسپاری ایشان. بعد از این که نماز امام را مرحوم آیت‌الله گلپایگانی خواند و تکبیر آخر نماز تمام شد، جمعیت به سمت جنازه‌ی امام هجوم آوردند. به ذهنم آمد که به آن سمت نروم و خودم هم نمی‌دانم که چه کسی این را به من گفت. با سرعت به طرف بهشت زهرا رفتم، محافظین گفتند: «حاج آقا! کروکی منطقه‌ی بهشت زهرا دست همراهمان نیست»، گفتم: «عیبی ندارد، ما داخل جمعیت می‌رویم.» به بهشت زهرا که رسیدیم، نمی‌دانستیم کجا برویم، داخل جمعیت شدیم. مردم اطراف ماشین ریختند و اظهار ارادت می‌کردند. گفتم بگذارید ما هم با شما منتظر باشیم تا جنازه‌ی امام را بیاورند. در همین منطقه که امام دفن شد، به وسیله‌ی کانتینر، محوطه را محاصره کرده بودند، پاسدارانی که بالای کانتینرها بودند، وقتی مرا داخل جمعیت دیدند، اشاره کردند که بیا بالا. دست مرا گرفتند و به بالا آمدم. در داخل محوطه‌ای که برای دفن امام آماده شده بود، جایگاهی هم برای مهمانان درست کرده بودند که دیدم حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی و جمعی دیگر از آقایان قم آن جا نشسته‌اند.

من هم به عنوان کسی که می‌خواهد در مراسم شرکت کند، پهلوی آقایان نشستم. جمعیت از بالای کانتینر و کانکس به داخل می‌پریدند، دیدم که اوضاع خیلی به هم ریخته است. برای این که نمی‌توانستم این بی نظمی‌ها و بی برنامگی‌ها را ببینم، به اداره کردن آن جا مشغول شدم و با داد و فریاد یک مقداری نظم دادم.

ناگهان دیدیم که هلی کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی کوپتر دیگر آمدند. امام را داخل تابوت گذاشته بودند و یک پارچه سفیدی هم رویش کشیده بودند. پس از آن که دسته‌های تابوت از هلی کوپتر بیرون آمد، جمعیت هجوم آورد، کانتینرها را له کردند و کنار ریختند. مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آْقای انصاری و بقیه‌ی آقایانی که همراه این‌ها بودند گرفتند. آقای سراج گریه کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند.»

من هم با عصبانیت گفتم: «این طوری جنازه را می‌آوردند؟» آقای انصاری هم در شلوغی رفت بالای کانتینر و می‌خواست با بلندگو مردم را ساکت کند، اصلا هیچ بلندگویی آن جا اثر نمی‌کرد. مردم جنازه را به دست گرفتند، گاهی جنازه در داخل مردم گم می‌شد.

من خیلی عصبانی شدم پاسدارها را صدا زدم و گفتم: «شماها خیلی بی عرضه هستید، سعی کنید و جنازه را از دست مردم بگیرید.» دیدم اصلا این بچه‌ها هم خودشان را باخته‌اند. خلاصه خودم دست به کار شدم، عبا را به سمتی پرت کردم. محافظین و اخویم و فرزندم مصطفی ممانعت می‌کردند که آخر با این همه جمعیت، از دست تو کاری ساخته نیست. خلاصه رفتم جلوی یک ماشین آمبولانس که در آنجا بود و به کمک بچه‌های سپاه با آمبولانس توی جمعیت رفتیم، چون نگران بودم بدن امام از این تابوت زنبقی که هیچ حفاظتی نداشت، زیر دست و پا بیفتد و هتک حرمت بشود.

پس از این که آمبولانس نزدیک جنازه‌ی امام آمد، جنازه را از دست مردم گرفتیم و روی سقف آن گذاشتیم نزدیک قبر آوردیم مردم مجددا ریختند و جنازه را گرفتند و باز اوضاع به هم ریخت. پس از مدتی و در عین ناباوری دیدم تابوت نزدیک کانتینری می‌شد که من در آن بودم و من دستم را دراز کردم و به چوب تابوت رساندم. خداوند در همان لحظه یک نیرویی به من داد و توانستم جنازه را از مردم بگیرم و به طرف کانتینر ببرم. مجددا مردم ریختند، جوانان بی هوش شده بودند و مثل ابر بهاری گریه می‌کردند. جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه می‌زدند روی دستش که ول کند، او رها نمی‌کرد می‌گفت: « همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمی‌کنم»، مردم کفن امام را بردند. جالب این که از سینه تا زانوی کفن حفظ شده بود و من عبایم را روی بدن امام انداختم و خودم را روی تابوت انداختم که مردم زیاد شلوغ نکنند. حضرت امام پاسداری داشت به نام آقای «بابایی» که بشدت گریه می‌کرد. آمد که امام را ببوسد، محکم زدم تو صورتش که بعدا از او عذرخواهی کردم.

جمعیت هم چنان فشار می‌آورد به طوری که کانتینر دیگر داشت له می‌شد، یک لحظه همان جا فکر کردم که اگر تابوت روی من له شود و بمیرم بهترین افتخار است و هیج نگران نبودم. در همین لحظه به وسیله‌ی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق می‌گوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمی‌تواند بنشیند.» گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربه‌ی 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. من هم چنان خود را روی تابوت انداخته بودم و جمعیت هم فشار می‌آورد. خداوند توان عجیبی به من داده بود، هلی کوپتر نزدیک کانتینر در میان جمعیت نشست و آمبولانس بین ما و هلی کوپتر قرار داشت. به آقای سراج گفتم تو به داخل هلی کوپتر برو و خودم نیز روی سقف آمبولانس پریدم و داخل هلی کوپتر رفتم. گفتم: تابوت را هل بدهید، دسته‌ی تابوت را خودم گرفتم، وسط دو تا دسته‌ی تابوت، سر چند نفر گیر کرده بود. هر چه می‌گفتم سرتان را پایین بکشید، فشار جمعیت نمی‌گذاشت، بالاخره با پایم روی سر آن‌ها فشار دادم. یکی رفت پایین، جا باز شد. بقیه هم سرشان را بیرون کشیدند.

آقای فیروزیان، یکی از محافظ‌هایم، خواست به داخل هلی کوپتر بیاید، او را پایین انداختم. یکی دیگر از محافظین، زمانی که هلی کوپتر بلند شد به هلی کوپتر آویزان شده بود و پرت شد. البته هنوز خیلی از زمین فاصله نگرفته بود.

خلاصه با هزار زحمت، هلی کوپتر بلند شد به در منظریه نزدیک جماران نشست. پیغام دادیم آمبولانس آمد و جنازه‌ی امام را به سردخانه بیمارستان جنب بیت امام بردیم. در آن لحظه، عمامه و عبا نداشتم و با قبا وراد حیاط شدم. احمد آقا و بقیه‌ی آقایان نشسته بودند. تا احمد آقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت:‌ «آقای ناطق، همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی، اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است.» خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: «حالا باید چه کار کنیم.» احمد آقا گفت: «هر چه آقای ناطق می‌گوید عمل کنید.» گفتم: «حاج احمد آقا، آخر آدم جنازه‌ی امام را در یک تابوت زنبقی می‌گذارد» و سپس گفتم: «سه تا تابوت و سه تا هلی کوپتر می‌خواهیم. داخل یکی امام را می‌گذاریم – دو تای دیگر هم خالی باشد که اگر جمعیت شلوغ کردند آن تابوت‌های خالی را دست مردم می‌دهیم تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.»

آقای دکتر طباطبایی برادر خانم احمد آقا، که آن موقع شهردار تهران بود، دستور داد سه تا تابوت آوردند. یکی تابوت فلزی و مجهز بود و دو تا هم خالی.

بعد از ظهر خبر دادند که آقای نوری که آن موقع وزیر کشور بود، دستور داده و نیروهای انتظامی آن جا را سامان داده و یک تقسیم کار شده است. جنازه‌ی امام را به بهشت زهرا آوردیم و امکان استفاده از این طرح نشد. منتها خود بچه‌هایی که مسؤول انتظامات بودند، نظم آن جا را به هم زدند. خلاصه تابوت امام را کنار قبر آوردیم. آقای کفاش زاده آمده بود که امام را ببوسد، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج آقا رضا اربابی که غسال و دفن کننده‌ی علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دست‌هایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخواند. جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزهای همه‌ی ما را دفن می‌کردند عده زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام می‌داد، گفتم: «آشیخ من دارم می‌میرم بسه دیگه». آخرین کسی که امام را بوسید و بیرون آمد، ایشان بود. خیلی نگران حال ایشان بودم. با زحمت سنگ آوردند و لحد را با کمک آقای «رضا گنجی» که از محافظین است، گذاشتم و عشق همه‌ی ملت ایران و مظلومان تاریخ را دفن کردیم. خیلی سخت گذشت، در اثر ازدحام نمی‌توانستم بیرون بیایم، مردم ریختند خاک قبر امام را به عنوان تبرک بردند، کفش‌هایم هم زیر خاک رفت و هیچ کس هم نبود به دادم برسد. داشتم خفه می‌شدم که با خود گفتم: «تقدیرم این است که با امام بمیرم» در یک لحظه زندگی‌ام را مرور کرده و دیدم که هیچ مشکلی ندارم؛ همین لحظه روزنه‌ای پیدا شد و من از زیر پای جمعیت خودم را نجات دادم، تلویزیون که مراسم را مستقیم پخش می‌کرد، عده‌ای از دوستان داخل قبر رفتنم را دیده بودند ؛ اما بیرون آمدنم را ندیده بودند و نگران شده بودند.

بدون کفش و عبا و عمامه به گوشه‌ای رفتم. شهید صیادشیرازی آمد مرا یک کمی باد زد. با هلی کوپتر به دانشگاه افسری آمدیم و از آن جا هم با اتومبیل و بدون کفش به منزل آمدم. در منزل هیچ کس نبود، بعدا که خانواده آمدند، همسرم آن لباسی که خیلی خاکی بود را به عنوان تبرک برداشت و پنهان کرد...»


حرکت در راه انقلاب اسلامی تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است

 

خبرگزاری فارس: جهاد دانشگاهی در بیانیه‌ای اعلام کرد: حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است.

به گزارش خبرگزاری فارس، جهاددانشگاهی در بیانیه‌ای به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی(ره) و قیام پانزده خرداد اعلام کرد: خردادماه به عنوان فصلی زرین از کتاب انقلاب اسلامی و همواره برای ملت مسلمان ایران یادآور حماسه‌هایی عظیم در طول تاریخ شکل‌گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)از سال 1342 تاکنون بوده است. اما در این میان نیمه خرداد حال و هوای دیگری دارد. نیمه خرداد ماه یادآور خاطره تلخ رحلت جانگداز بینانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) است.

آن پیر جماران که تنها با هدف رضایت الهی، نهضتی عظیم در ایران و بلکه جهان اسلام بر پا کرد و در این راه پر مشقت سختی‌ها و مصایب فراوانی را تحمل نموده و پس از سال‌ها‌ سلوک متعالی در راه حزب‌اللهی و هدایت بندگان خدا به لقاء الله پیوست و امت اسلامی را در ماتم عظیم خویش داغدار ساخت. اگر چه او امروز در میان ما نیست لیکن راه و رسم و آرمان‌های آن سلسله جنبان انقلاب، همچنان زنده است و مردم انقلابی ایران به رغم گذشت 22 سال از رحلت آن عزیز نشان دادند که بر عهد و پیمان خویش ایستاده‌اند و راه امام و شهدای خویش را ادامه می‌دهند. امروز پرچم خمینی (ره) در دست فرزند دیگری از سلاله زهرای اطهر (س) است که بحمد الله با تدابیر هوشمندانه و رهنمودهای عالمانه خویش کشتی انقلاب را به سمت ساحل امن اسلام ناب محمدی (ص) هدایت می‌کند.

از سویی دیگر نیمه خرداد ماه، تداعی‌کننده نقطه آغازین نهضت انقلاب اسلامی ملت ایران است که به رهبری امام خمینی (ره) در 15 خرداد 1342 رقم خورد و با مقاومت و جانفشانی ملت ایران به انقلاب تاریخی 1357 منتهی شد.

جهادگران جهاد دانشگاهی در آستانه این ایام الهی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و شهدای به خون خفته انقلاب و دفاع مقدس و ادای احترام به همه ایثارگران و خانواده معظم شهدا، بار دیگر با رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای تجدید بیعت کرده و اعلام می‌دارند که حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر خواهد بود. 

هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت است

 

خبرگزاری فارس: استاد حوزه و دانشگاه گفت: هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت در ایران اسلامی است.

به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، حشمت‌الله قنبری شامگاه پنج شنبه در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) با بیان اینکه امام خمینی یک شخصیت عبادی به معنای واقعی کلمه بود، اظهار داشت: امام خمینی با تربیت گرفتن از روش انبیا و اولیای خدا همه چیز دنیا را کنار گذاشت و در مقابل ظلم شاهنشاهی و زورگویان جهان با تمام قدرت ایستادگی کرد.
وی با اشاره به اینکه تاکنون کسی نتوانسته مرجعیت را از بین ببرد، خاطر نشان کرد: در بعضی از مبانی فقهی مراجع به دلیل حساس و دشوار بودن کار از مرجعیت فرار می‌کردند و اینگونه نبوده که آنها تشنه اسم و رسم شوند، اما در بعضی موارد خواست خداست که عده‌ای برای مردم مفید باشند.
قنبری با بیان اینکه امام خمینی از مرگ عدم نگرفت بلکه این پیر فرزانه از مرگ زندگی گرفت، یادآور شد: مردم حنجره امام را حنجره الهی می‌دیدند و وقتی هم از دنیا رفت بیش از 14 میلیون نفر در کنار او بوده و در حال حاضر نیز با امام هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه امام خمینی برخاسته از جنس امام حسین (ع) و کربلا بود، تصریح کرد: امام وقتی اسم امام حسین را می‌شنید می‌لرزید و این در حالی بود که "ادوارد شوارد نادزه " وزیر خارجه کشور شوروی سابق گفته بود تا یک هفته بعد از اینکه امام خمینی را دیده‌ام بر خود می‌لرزیدم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مسیر انقلاب اسلامی یک مسیر منطق‌الطیری است آغاز و پایان ندارد، افزود: مردم ایران در انتخابات سال 88 به خاطر شرایط موجود در یک اضطرار وارد شده و انتخاب کردند یعنی انتخاب آنها یک انتخاب مطلق نبود.
قنبری با بیان اینکه همه چیز دست به دست هم داد تا مردم از ترس یک عده به عده دیگر پناه ببرند، تصریح کرد: متاسفانه فرصت و ظرفیت خوبی برای بالا آمدن یک عده قدر نشناس و پیمان‌شکن در کشور فراهم شد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه از سبد نظام خیلی برایشان خرج شد اما این‌ها قدر ندانستند و پیمان شکستند، یادآور شد: این افراد آرام آرام دچار توهم شده با آدم‌های فاسد، فرومایه، بد نام و رسوا همنشین شدند.
قنبری با اشاره به اینکه اگر در جایی فرومایگی رونق پیدا کند، فرزانگی از آن محل رخت بر می بندد، افزود: این‌ها از فرصت‌هایی که خداوند در اختیارشان قرار داده بد استفاده کردند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه افرادی که امروز در مقابل ولایت فقیه ایستاده‌اند اگر در جهان حرفی برای گفتن دارند به اعتبار یک ملت است، خاطر نشان کرد: جریان‌های انحرافی حتی یک لحظه نیز به این فکر نمی‌کنند که قبلا هیچ نبودند و همه اعتبار خود را مدیون ولایت فقیه و مردم ولایت مدار هستند.
قنبری با بیان اینکه به برکت امام عصر و اعتقادات مردم شریف ایران کار دشمنان داخلی و خارجی به سرانجام نمی‌رسد، تصریح کرد: تشخیص ملت ولایت‌مدار ایران در همه بحران‌ها فوق‌العاده بوده و با هوشیاری از تمام فتنه‌ها و جریان‌های سیاسی سربلند بیرون می‌آیند.
این استاد حوزه و دانشگاه به قهر دولتی‌ها نیز اشاره کرد و گفت: یک عده نقش طاغوت را بازی کرده و سعی کردند با قهر کردن از ولی فقیه امتیاز بگیرند غافل از اینکه این رفتارها توهمی بیش نیست.

دانشگاه، دین و سیاست از دریچه نهضت امام خمینی(ره)

 

خبرگزاری فارس: یک عضو هیأت علمی دانشگاه تهران طی یاداشتی به بررسی نقش دانشگاه در منشور امام راحل(ره) و سیر تحولات و آنچه طی چند دهه گذشته بر دانشگاه گذشته پرداخته و نظرات خود پیرامون آینده دانشگاه را اعلام کرده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، سید مهدی آقاپور عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان "دانشگاه، دین و سیاست از دریچه نهضت خمینی (ره) " به بررسی وضعیت دانشگاه در کشورمان از دیروز تا امروز پرداخته و تصویری از آینده دانشگاه ترسیم کرده که متن یادداشت این استاد دانشگاه که نسخه‌ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، به شرح ذیل است:

روزگاری بود در خفقان "عصر رستاخیز " و برهوت "تمدن بزرگ " که دانشجویان مسلمان‌ در عرصه جامعه و دانشگاه علی‌رغم محدودیت‌ها و فشارهای دائمی مایه‌های روشنگر و حرکت‌زای اسلام را پاس می‌داشتند و حیات آینده را تفسیر می‌ کردند؛ رژیم پلیسی گذشته هرگونه جسارتی را با عکس‌العملی شدید پاسخ می‌گفت و هر قلمی را می‌شکست و هر فریادی را در گلو می‌خشکاند اما با این وجود،‌ هرچند کمیت‌ها ضعیف بودند و نفرات اندک، ولی رشد فکری و سیاسی دربین دانشجویان عمق وافری داشت.

در آن زمان تیره وتار، فرهنگ و اندیشه اسلامی ازطریق کتاب‌ها و کلاس‌ها و رفتارها ومدیریت‌ها مورد تهاجم همه‌جانبه فرآورده‌های به‌ظاهر علمی و پیشرفته غربیان قرار می‌گرفت و پس‌مانده‌های فرهنگ بیگانه در هیاهوی کرکننده رسانه‌های فرمایشی و جشن‌های دستوری، عالی‌ترین نشانه‌های برتری ایرانیان بر جهانیان تلقی می‌شد.

دانشگاه از پی این قافله روان بود و ساختار دانشگاهی، کاملاً روند نامعلوم جامعه و ماهیت وابسته رژیم را در خود منعکس می‌ساخت و در یک کلام دین و سیاست در صحنه دانشگاه موضوعی غریب و فراموش‌شده به حساب می‌آمد. تعریف دانشگاه با تعریف جامعه پیوند می‌خورد و سیستم مدیریت و تشکیلات، ‌سیاست‌ها و برنامه‌ها و حتی شخصیت استادان و دانشجویان و محتوای آموزشی می‌بایست از جریان رسمی و فرمایشی که در خارج از این خاک کهن ریشه داشتند تبعیت می‌‌کرد؛ با این وجود دانشجویان مسلمان‌ از اقلیت به در آمدند و در صحنه دانشگاه، کیفیت‌ها تبدیل به کمیت شدند و زلزله انقلاب بازمزمه "خمینی ای امام " دانشجویان جسور و انقلابی، پیکره دانشگاه را با اعتصاب‌ها و تحصن‌های مداوم خود درنوردید و دانشگاه به سنگر آزادی مبدل شد و این بار جامعه بود که دانشگاه را تعقیب می‌کرد.

صحنه دانشگاه به ‌مثابه کانون روشنگر و حرکت‌زای نهضت‌خمینی‌(ره) مورد پذیرش عموم قرار گرفت؛ درواقع دانشگاه پتانسیل جوشش خود را از نخبه‌ترین و جسورترین فرزندان توده‌های مردم یعنی دانشجویان مسلمان اخذ نمود و به سیاسی‌ترین و انقلابی‌ترین نهاد اجتماعی مبدل شد.

به ‌عبارت دیگر هنگامی که دانشگاه از دین و سیاست خالی بود، روند و محتوای دانشگاه یک جریان وابسته و کاملاً واپس‌گرا و دنباله‌رو را نشان می داد و به‌تبع با توجه به قابلیت‌ها و توانایی‌های علمی و تخصصی آن به‌عنوان مهم‌ترین ابزار برای تحقق نیات شوم استعمار و رژیم گذشته در جامعه مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت؛ البته کارکردها و پیامدهای علمی و فنی و آموزشی آن خود قابل بررسی و نقد است که آیا واقعاً در مجموع مثبت بودند یا منفی اما هنگامی که همین دانشگاه در اثر رویش زلال دین و آنچه به نام حقیقت دین در کوران اندیشه انقلاب به رهبری امام (ره) بر دانشگاه وزیدن گرفت،‌ تولدی دوباره یافت وانقلاب و سیاست را در جامعه رقم زد.

در جریان نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دانشگاه با سیاست و دین همراه شد. بدین‌ترتیب مهم‌ترین سنگر استعمار به مستحکم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین سنگر انقلاب مبدل شد و سرسخت‌ترین دشمنان استعمار یعنی دانشجویان مسلمان از این سنگر به مبارزه خود در کوران انقلاب ودفاع مقدس آن در برابر هجوم وتجاوز بیگانه تداوم بخشیدند. جنبش دانشجویی و دانشجویان مسلمان در سالیان خون و آتش و حماسه به گواهی تاریخچه نهضت خمینی(ره)، فعالیت‌های ارزشمندی به ثمررساندند و از همین‌رو در کلام امام راحل(ره)و اندیشه رهبری انقلاب، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین اقشار جامعه همواره مورد توجه عمیق قرار داشته‌اند. کلام و اندیشه‌ای که دانشگاه و دانشجویان را در طول سه دهه به شناخت مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام و حضور در صحنه سیاسی جامعه بر مبنای زلال دین ترغیب نموده است.

اما امروز دانشگاه بعد از آن همه پویایی‌ها و روشنگری‌ها که از سوی دانشجو و دانشگاه در جامعه ایران در پرتو نهضت خمینی(ره) آغاز شد، واقعاً چه شده است؟ جریان دانشگاهی و جنبش دانشجویی که رخسار دین و سیاست را در عرصه حیات و حرکت خویش بسیار تابان دیده‌، امروز در چه مسیری افتاده است؟

چرا امروز که دفاتر دانشجویی، دینی، فرهنگی و بسیج در دانشگاه‌ها بسیارند و در مراسم‌های مختلف و ایام‌الله شاهد فعالیت‌ها و تلاش‌های ارزشمند این نهادهای گوناگون هستیم، و به هنگامی که مدیریت و تشکیلات دانشگاهی در جامعه‌ای که مبانی دینی بر آن حاکم است، در فعالیت هستند و قوانین و مقررات توسط مدیران و مسئولان منتسب به دین و مذهب و شوراهای دانشگاهی در نظام اسلامی تعیین و اجرا می‌شود، امروز که سخنرانی‌ها و بیانیه‌های فراوانی برای دفاع از فرهنگ اسلامی و تشویق دانشجویان به حضور درصحنه تحولات و پیشرفت کشور تنظیم و منتشر می‌شود. روند کمی وکیفی دانشگاه و نسبت آن با دین وسیاست به‌عنوان یک مسأله چالشی در جامعه مطرح می‌شود؟

درمجموع به نظر می‌رسد که همه ملزومات و امکانات برای تحقق و تقویت فرهنگ سیاسی و سیاست دینی به ‌مفهوم درست کلمه در محیط دانشگاه وجود دارد تا جایی که حتی در و دیوار دانشگاه در هر زاویه‌ای بر تبلیغات آکنده و انبوه پلاکاردها و پوسترها و تراکت‌های مبتنی بر فرهنگ علمی، فرهنگ سیاسی و فرهنگ دینی کاملاً گواهی می‌دهد.

پس این اپیدمی چیست که بر فرهنگ دینی و فرهنگ سیاسی و حتی فرهنگ علمی در دانشگاه هجوم می‌برد و فرهنگ اصیل اسلامی را تضعیف می‌کند؟ ریشه‌های آن کدام است؟ از چه منابعی تغذیه می‌کند؟ نمودها و کارکردهای آن در بیانیه‌ها و بخشنامه‌ها و قوانین و مصوبات وبرنامه‌ها و افکار و عملکرد مدیران و اساتید دانشگاه‌ها و رفتارهای دانشجویان چگونه قابل شناخت است؟ ساختار دانشگاهی و انسان دانشگاهی و نسبت آن با نهاد دین و نهاد سیاست چه نسبتی می‌تواند داشته باشد تا به رسالت واقعی خود عمل نموده و سلامت فکری و تعادل اندیشه را در راستای پیشرفت علمی و فنی و اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی، به جامعه منتقل کنند؟

به تحقیق،در مدل‌های وارداتی گذشته، ساختارهای دانشگاهی با‌ مفاهیمی جدید شکل گرفتند و مسلط شدند و تعریفی مدرن از انسان دانشگاهی در راستای تعریف نظام‌های اجتماعی وابسته به دست آمد. و این تعریف ناقص و تک بعدی درزوایای برنامه‌ها و کتاب‌ها و کلاس‌ها وذهن‌ها و رفتارها و روابط درون دانشگاه‌ها پنهان شد.

درواقع، در عمق و گستره دانشگاهی، قدرت برجای حقیقت نشست و مدرک، مطلب را کنار زد. کمیت‌ها، کیفیت‌ها را از میدان بدر بردند

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 14 خرداد 1390برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 13645
تعداد مطالب : 193
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1