جایی برای بازپروری خاندان هاشمی !؟
اینجا ایران است، هرکسی حق دارد اظهار نظر کند حتی مجرمی که آگاه از جرم خویش و مشوق دیگران در انجام جرم و فتنه است، اینجا ايران است جايي که مي تواني حتي در زندان هايش اظهار عقیده و نامه نگاری کنی و صدا و نوشته ات بدون هیچ مانعی در رسانه های دشمن دیرین کشور پخش شود.
به گزارش سیرنیوز به نقل از فرهنگ نیوز؛ اینجا زندان محل بازپروری
معدود اشخاصی است که جرمشان هم صدایی با معاندان کشور است و به بودن در
کانون بازپروری نیز افتخار میکنند، اینجا مجرمین در زندان برای همکیشان و
همفکران خود دعا میکنند تا شاید آنها نیز بتوانند طعم شیرین تربیت صحیح را
در جامعه خودساخته بچشند، اینجا زندانهایش را دانشگاه می نامند چون طعم
واقعی دانشگاه که هیچ، حتی مدرسه را نیز نچشیده اند، اینجا هیچ کس قیم کسی
نیست و فقط یک خاندان است که مدعی قیومیت نظام و انقلاب و کشور را دارد و
یک نفر از این خانواده قیم همبندان خویش است اما دیگران هیچ دلسوزی برای
آنان نمی کنند، اینجا مردم فهیم و آگاهند و سره را از ناسره تشخیص میدهند
یعنی اگر کسی میگوید اینجا آزادی حاکم است نمی تواند بگوید با تمامی
فشارها و محدودیتها توانستم این نامه را بنویسم. چون گفته اند دروغگو کم
حافظه هست و دیرفهم. نامه ات را خواندم نوشته ای : " اینجا زندان است با
فشارها، محدودیتها، سختیها و دشواریهایش. جدایی مادران از کودکان،
جدایی همسران از یکدیگر، جدایی خواهران و برادران، خانوادههای متلاشی.
نوعروسانی که طعم زندگی مشترک را نچشیده روانه زندان شدهاند"، اما جایی
که من هستم زندان نیست و تو هم میتوانستی از این موهبت الهی برای همیشه
برخوردار باشي ، نه از رانت خاندانت، که آن هم آخرعاقبت خوبی برایت نداشت
ولی خوشحالم توانستي قسمتی از نتیجه ناملایمات جامعه ساخته شده در دوران
سازندگی و خفقان پدرت و اصلاحات حاصل از آزادي بي قيد و شرط پدر زاده ات
را مشاهده نمایی ، فراموش کرده ای در صفحه حوادث مجله زن روز چه مطالبی می
نوشتی، از خیانت معدود زنان به خانواده و مشکلات به وجود آمده از شرایط
اقتصادی تحمیل شده به خانواده ها، نوعروسی که قاتل مادرشوهر گردید، زنی که
قربانی خشم بدبینی شوهر و مادرشوهرگردید، مادری که عشق نامشروع از او یک
قاتل ساخت و ... خب اینان کسانی هستند که تازه به چشم توانسته ای ببینی و
مطمئن هستم که تو در بند اینان نیستی که اگر اینگونه بود نمی توانستی دست
به قلم ببری چون خود قلم آنان میشدی. "مادران سالمندی که به دلیل داشتن
فرزندانی با گرایش سیاسی خاص و یا دیدار با آنها اکنون اینجا هستند" اما
جایی که من هستم مادران سالمند در کنار خانواده شان گرم و صمیمی هستند و
هرکس در خانه خود به هرگرایشی مشغول زندگی است. اما اگر آنگونه هم باشدکه
نوشتی اف بر قوه قضاییه که مادرت را به خاطر فرار برادرت و جرم مشهود تو و
خانواده ات در جامعه آزاد گذاشت و تو اکنون داعیه دار عدالت در زندان شده
ای که چه بسیار زنانی که از نعمت مرخصی بی بهره هستند با وجودی که اکنون
باید مادرت در کنارت مراقب احوالات روحی ات در زندان بود. "مجازات
خانوادهها به خاطر زندانیان و مجازات زندانیان به خاطر خانوادهها، قطع
ملاقاتها، قطع تلفنهای ضروری و تحمیل شرایط سختتر و فشار بیشتر با هدف
سختتر کردن و غیر قابل تحملتر کردن زندان" اما جایی که من هستم خانواده
مجرمان به جرم عضوشان واقف ولی از آزادی کامل در دیدار زندانیان خود
برخوردارند، در این جمله ات باز متوجه تبعیض بین خاندان هاشمی و دیگر
خانواده های زندانیان میشوم چون در این مدت که تو به زندان رفته ای هر روز
پدرت برای این و آن گروه و حزب تعیین تکلیف میکند نامه های خواهرت فاطمه
از سایتهای انگلیس نشین و شبکه های هم کاسه هایتان در انگلیس و آمریکا و
اسرائیل مخابره میشود، خب این که دیگر گله گی ندارد باید مفتخر به لابی
گری و استفاده از شبکه بزرگ خاندانتان باشید که چنین فضایی را برای شما
فراهم آورده است. اما با این همه ما متوجه نشدیم که تو بالاخره در بند
سیاسی هستی یا مجرمین. اما قبول می کنیم تا الان همه زندان را به راحتی
دور زده ای و برای خودت تیم و گروه و حزب درست کرده ای این هم از صدقه سر
زندانهای جمهوری اسلامی هست که نشان دهد که نه در زندان و نه در خارج از
زندان خاندان هاشمی هیچگونه محدودیتی ندارند. اینجا آزادی حاکم است:
"برگزاری جلسات درباره موضوعات روز و در حیطههای متفاوت، جلسات برای
برنامه ریزی آینده، برگزاری جلسات برای اداره بند و تصمیم گیری در مقابله
با فشارها و محدودیت های حاکم در زندان، دادن بیانیههای اعتراضی، حرکت
های اعتراضی و جمعی، سرودخوانی و شعار برای بیان اعتراض" با اين جمله ات
کاملا موافقم خیلی هم خوشحال شدم که حداقل خودت اقرار کردی که همیشه دنبال
درست کردن خانه تیمی و حزب و گروه و دسته هستی و حتی شعارهایت را هم خودت
درست میکنی یاد میدان ونک افتادم که برای گرفتن ساندویچ مجبور شدی بجای
صف ساندویچی در صف اغتشاشگران بیاستی و بجای درخواست ساندویچ شعار میدادی و
فقط نمیدانم چرا میان دو انگشتت پول نبود تا به صاحب ساندویچی بدهی آن را
هم شاید فراموش کرده بودی یا حساب دیگری!؟ با ساندویچ فروش داشتی، نوشتی
فضای محدود حاکم بر زندان، گفته بودند دروغگو کم حافظه هست اما حداقل به
تیتر خودت رحم میکردی و نمیگذاشتی ابتر بماند اما مشکلی نیست میرویم
ببینیم چه خبرهست در حیاط خلوت خانه ات. اینجا دموکراسی حاکم است: "هر کسی
یک رای دارد، همه به طور مساوی و با انگیزههای قوی در تصمیم گیریها
مشارکت میکنند و رهبر و قیم وجود ندارد و هر کسی آزادانه نظر خود را بیان
میکند" خب این از محاسن جمهوری اسلامی است که در کوچکترین اتفاقات هم حق
رأی را به ولی نعمات خود می سپارد حتی در زندان، اما نوشتی که رهبر و قیم
وجود ندارد، تو خود را چگونه قیم دیگران میکنی که برای آنان طلب مرخصی می
کنی. نکند تعبیرت از چنین مطلبی خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران است که
اگر اینگونه بود برادرت 3سال فراری نبود و مادرت مردم را به اغتشاش و آتش
زدن کشورشان تشویق نمیکرد. اینجا گفت و گو حاکم است: "مسلمان، مسیحی،
بهایی، لائیک، جنبش سبز، مجاهدین، چپ و… اینجا همه به عقاید هم احترام
میگذارند" دلسوزان زیادی مسلمانان را از آنچه تو نام بردی جدا کردند ،
همفکرانت همیشه با همان نعره های عوام فریب و سینه چاک خود از مسلمان بودن
بهائیان ، جنبش سبز و مجاهدین و چپ و... دم زدند. با اين وجود به قول شیخ
مهدی خوشم به هوشت حرفی گفتی که سه سال منتظر بودیم تا یک نفر اقرار کند.
اینجا دانشگاه است: "چیزهایی میبینی و میشنوی و یاد میگیری که در هیچ
کلاس و جمع و جلسه و همایشی قابل مشاهده و لمس و درک نیست" این مردم با
هزینه های زیادی در پی رسیدن به مدارج عالیه با تحصیلات دانشگاهی هستند اما
مشخص شد که تو دانشگاه را تا به امروز به صورت واقعی درک نکرده ای، جایی
که مدرک فقط هدف نیست و همفکری و رسیدگی به مشکلات هم نوع و جامعه اصلی
ترین دغدغه قشر تحصیل کرده است نه جایی برای براندازی و فتنه گری، اساس
چنین جایی اقتضاء میکند تا ببینی پیرامون تو در جامعه ای که پدرت بدعت گذار
اشرافی گری بود صدای غم گرفته قشر آسیب پذیر جامعه را بشنوی و این از
محسنات هم نشینی با اینان است. در پایان نامه ات نوشته ای: "تا زمانی که
به زندان نیامدی نگران هستی که به کجا میروی؟ آیا عمرت تلف خواهد شد و
ممکن است رعایت چیزهایی را بکنی تا پایت به زندان باز نشود. ولی وقتی آمدی
و علی رغم بودن در قفس این همه تاثیر گرفتی نه تنها رنج زندان را به
راحتی تحمل میکنی بلکه بعد از آزادی مصممتر و محکم تر به راهت ادامه
خواهی داد. چرا که زندان دیگر ترسی ندارد و حتی گاهی برای تجدید خاطرات و
دیدن یاران روزهای سخت دلتنگ هستی." این مطلبت من را به یاد کودکانی می
اندازد که برای رفتن به کلاس اول باید حتماً پیش دبستانی را بگذرانند ولی
آنقدر که به مادرشان دلبسته اند که فکر ندیدن مادر و با او نبودن آزارشان
میدهد و از مدرسه فراری هستند، کاش قبل از اینکه وارد جو سیاسی می شدی،
آموزش های بیشتری می دیدی و بجای کلاسهای ویژه، از وجود هم نوع و دوستان
بیشتری بهره می بردی و ترس جدایی ات از خاندان هاشمی باعث نمی شد که کلاس
در خانه داشته باشی و از محیط اطرافت بی بهره بمانی. اکنون هم دیر نشده
تو مثل کودک می مانی، در زمانی که می توانستی خوب بیاموزی و بهره ببری
نخواستی و نتوانستی ولی زندان محلی برای بازپروری امثال توست. شاید حکم تو
را به این خاطر نبریده اند چون هنوز به سن قانونی نرسیده باشی البته سن
تکلیف را نمی گویم. سنی که بتوانی بد را از خوب تشخیص بدهی و بتوانی سره
را از ناسره تمییز دهی. پس سعی کن تا زمانی که وقت داری بهتر بیاموزی تا
مثل انسانهای پاک خودساخته به دامن جامعه برگردی و منتظر وعده الهی که
همان حضور در پیشگاه عدل الهی باشی. چون دادخواهان تو و خاندان هاشمی
مردمی هستند که همیشه توسط شما کوچک شمرده شده اند. چه بسا بزرگترین مردم
هستند که خداوند آگاه به تمامی امیال و افکار و تصمیمات بشر است
اصلاح طلب فراری: با حضور در انتخابات برای نظام هزینه سازی کنید !!
اکبر گنجی، در راستای ارائه راهکار به اصلاح طلبان برای حفظ بقای خود در عرصه سیاسی ایران، از سران جریان اصلاحات خواست با حضور در انتخابات، ضمن مظلوم نمایی، برای نظام هزینه سازی کنند.
به گزارش سیرنیوز؛ اکبر گنجی، اصلاح طلب فراری، در مقاله ای که سایت رادیو فردا منتشر کرده، به بررسی حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری پرداخته است. گنجی با اشاره به سخنان مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر عدم امکان حضور فتنه گران در انتخابات، در مورد ضرورت حضور این جریان در انتخابات برای نظام نوشته است: «ممکن است دو ضرورت وجودی برای بازگشت اصلاحطلبان مطرح شود: الف - اسارت رژیم در بحرانهای عدیده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیک، مشروعیت و کارآمدی. این مدعای مخالفان و منتقدان است.» این اصلاح طلب ادامه داده است: «ب - باید با دولتهای غربی به رهبری دولت آمریکا مذاکره و مسائل مورد نزاع را حل و فصل کرد. فرض کنیم آیتالله خامنهای با این مدعا موافق باشد. مگر او فاقد نیروهایی است که با دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی مذاکره کنند؟ مگر دولتهای غربی مذاکره با جمهوری اسلامی را مشروط به آن کردهاند که طرف مذاکره اصلاحطلبان یا هاشمی رفسنجانی باشد؟ مگر اکنون گروه ۵+۱ که دولت آمریکا هم یکی از اعضای آن است، با سعید جلیلی مذاکره نمیکند؟ مگر آژانس بینالمللی انرژی هستهای با نمایندگان جمهوری اسلامی مذاکره نمیکند؟ مسئله غربیان افراد مذاکرهکننده نیست، مسئله آنان این است که طرف ایرانی از سوی آیتالله خامنهای اختیار داشته و به مطالبات آنان تن دهد.» گنجی در مورد راه های پیش روی اصلاح طلبان نوشته است: «مهندس موسوی و مهدی کروبی در حال حاضر زندانی هستند. تاریخ ثبتنام کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ است. احتمال رفع حصر موسوی و کروبی تا آن زمان بسیار پایین است، به همین دلیل آنان اگر بخواهند هم نمیتوانند ثبتنام کنند. محمد خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینیها سه چهره شاخص دیگر اصلاحطلبان هستند. هیچ مانع قانونی برای کاندیداتوری و ثبتنام آنان وجود ندارد اما با توجه به شرایطی که جمهوری اسلامی پدید آورده، اختلاف نظر اصلاحطلبان و سبزها درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات با زندانی بودن موسوی و کروبی و مابقی بازداشتشدگان، و از همه مهمتر اعلان رد صلاحیت آقایان، بعید است خاتمی و عبدالله نوری و موسوی خوئینیها کاندیدا شوند به خصوص که گروهی از سبزها و اصلاحطلبان شرکت در انتخابات (کاندیداتوری و رأی دادن) در صورت محبوس بودن زندانیان را مصداق نامردی به شمار میآورند. اگر مسئله کاندیداتوری از صورت ناموسی در آید و همه اصلاحطلبان و سبزها برسر ضرورت کاندیداتوری خاتمی اجماع کنند، اما او بداند که توسط شورای نگهبان رد صلاحیت میشود، کاندیدا نخواهد شد.» این اصلاح طلب مقیم آمریکا افزود: «اصلاحطلبی به روایت اصلاحطلبان هم نمیتواند منفعلانه تماشاگر صرف انتخابات باشد و هیچ نوع بازیگری فعالانهای در انتخابات نداشته باشد. خاتمی گفته است که اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نخواهند کرد. اگر کاندیدا هم نشوند، حکومت متقبل هیچ هزینهای از جانب اصلاحطلبان نخواهد شد. اصلاحطلبان اگر قصد ورود و اصلاح نظام را دارند، تنها راه ورود، نامزدی در انتخابات است. از دست دادن انتخابات ریاست جمهوری به معنای خداحافظی تا انتخابات مجلس آینده است. آنها حتی اگر اینک به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشده باشند، در این صورت چنان سرنوشتی پیدا خواهند کرد. مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج سید جوادی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ در برابر علی خامنهای کاندیدا شدند و صلاحیت همگی توسط شورای نگهبان رد شد. نهضت آزادی هم انتخابات را تحریم کرد.» گنجی در مورد هزینه های قدم گذاشتن اصلاح طلبان در مسیر نهضت آزادی نوشت: «هزینهمند کردن، نیازمند کاندیداتوری محمد خاتمی، عبدالله نوری، موسوی خوئینیها، و... است. هزینه این عمل چیست؟ الف- به محض اعلام نامزدی، موج دشنام و تهمت و دروغ علیه اینان به راه خواهد افتاد. اما در عین حال این کنشها فوایدی دارد. اولاً: دروغ و تهمت و دشنام آدمی را در موضع مظلومیت قرار میدهد. ثانیاً: استفاده دائمی از این روشهای غیراخلاقی نتیجه معکوس داشته و آنها را ناکارکرد میکند. ب- امواج تخریبی اصولگرایان، اصلاحطلبان را بسیار بیش از گذشته در تمامی رسانهها و مجامع مطرح خواهد ساخت. این هم هزینه دیگری است که حکومت پرداخت خواهد کرد، چرا که خواست رژیم فراموش شدن اینان است.» این نظریه پرداز فتنه 88 ادامه داد: «پ- خاتمی و نوری و خوئینیها اینک نیز کمابیش حرف میزنند. در صورت اعلام نامزدی، سخنان زیادی طی چند ماه باقی مانده تا ثبت نام، میتوانند ایراد نمایند. آنان میتوانند وضعیت کنونی را به طور مستدل و با آمار و ارقام دقیق به نقد گیرند. برنامه اصلاحات بنیادین برای برونرفت از وضعیت خطرناک فعلی را هم اعلام نمایند. سخنان آنان، حداقل، از طریق رسانههای خارجی به گوش مردم خواهد رسید. ت- انتخابات فرصتساز است. از زمان اعلام نامزدی تا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان چند ماه فرصت وجود دارد. اعلام نامزدی، شاید فرصتی برای تجدید ارتباطات فراهم آورد. شاید، فقط شاید، امکانی برای ایجاد شبکههای اجتماعی بالفعل پدید آورد. ث- حاکمیت چارهای جز رد صلاحیت خاتمی، خوئینیها، نوری و...ندارد. اما رد صلاحیت اینان برای رژیم هزینهمند خواهد بود. بدین ترتیب نامشروع بودن انتخابات[!] آشکارتر خواهد شد.» البته در حالی گنجی از نامشروع بودن انتخابات سخن می گوید که خودش پیش از این ادعای تقلب در انتخابات 88 را رد کرده و اعلام کرده بود در آن انتخابات تقلبی صورت نگرفته و فتنه گران صرفاً برای داشتن بهانه این ادعا را مطرح کرده اند. پس از گذشت بیش از 3 سال از انتخابات 88، هنوز فتنه گران نتوانسته اند ادعای تقلب خود را اثبات کنند. گنجی، در نتیجه گیری آخر نوشته است: «نشستن به این امید که اتفاقی بیفتد، ۳۳ سال است که عده زیادی را گرفتار توهمات ایدئولوژیک کرده است. همه به یاد داریم که در اوایل دوران اصلاحات سردبیر یکی از روزنامهها میگفت، اگر روزنامه ما را ببندند، ۷۰۰ هزار نفر فقط در تهران تظاهرات برپا خواهند کرد. روزنامهشان را بستند و خودشان را زندانی کردند، اما پنج تن هم به اعتراض خیابانی برنخواستند. تحلیلگر و سیاستمدار غیبگو نیست که آینده قطعی را پیشبینی کند. نمیتوان حکم کرد که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ایران مدتهاست که آبستن رویدادهای گوناگون است. اما یک احتمال این است که شاهد سقط جنین باشیم. یک احتمال این است که شاهد مرگ مادر و نوزاد باشیم (افغانی-عراقی- سوریهای کردن ایران). در مدلهایی چون سوریه، اپوزیسیون مسالمتجو کاملاً به حاشیه رانده شده و کار به دست گروههای جنگطلب تابع دولتهای خارجی میافتد که نیازهای مالی و تسلیحاتی آنان را در برابر منافع ملی خود تأمین میکنند. اپوزیسیون ملی ساختارشکن هم باید به راه خود رود. آنان نمیتوانند انتظار داشته باشند که اصلاحطلبان مقاصد اینها را تعقیب کنند. اما اصلاحطلبان نیز میتوانند در چارچوب اصلاحات دست به اقدام زده و فرصتساز شوند. پس از رد صلاحیت خاتمی، نوری و خوئینیها، مدعای تحریمیون بیشتر تثبیت خواهد شد.» در حالی گنجی، سران جریان اصلاح طلب را به شرکت در انتخابات برای وارد کردن هزینه به جمهوری اسلامی ترغیب می کند که بی بی سی فارسی، وابسته به دولت انگلیس، از اصلاح طلبان جدید سخن می گوید. این سایت نوشت: «اگر اصلاحطلبی با قرائت دوم خردادی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، با مشکلات متعدد درگیر، و با موانع و مصائب جدی مواجه شده، به نظر میرسد بتوان از اصلاحطلبی جدیدی سخن گفت که نماینده بارز آن، علی مطهری است. در زمانهای که بخش مهمی از اصلاحطلبان خارج از حاکمیت، به جنبش سبز و انتخابات آزاد و سالم میاندیشند و به تکوین نیروی اجتماعی برای عقب راندن اقتدارگرایی در ساخت قدرت نظر دارند؛ شاید بتوان از اصلاحطلبی جدیدی سخن گفت که علی مطهری از چهرههای شاخص و ترازهای آن بهشمار میآید؛ گو اینکه او هیچگاه اصلاحطلب دوم خردادی یا سبز، نبوده است.»
وقتي گروهك رجوي براي فائزه هاشمي «مجاهد» ميشوند!
اخيرا خانم فائزه هاشمي كه گويا دركمپ پيك نيكي اوين به سر مي برد! (قابل توجه كميته حقوق بشر سازمان ملل!) طي نامه اي از راحتي كامل زندانيان خوشگذارني هاي خود با دوستان، پخت غذاهاي دلخواه و ... ياد كرده و آنرا محيطي باز و دلپذير نام برده است كه همه با هم دوست و رفيق هستند از بهايي ها و مجاهدين و چپي ها و ...
به گزارش رجانيوز، در اينكه محيط زندانهاي جمهوري اسلامي بر خلاف آنچه تبليغ مي كنند محيطي دهشتناك و طاقت فرسا نبوده و بالاتر از استانداردهاي جهاني است حرفي نيست كه حداقل از زندانهاي اتحاديه اروپا و آمريكا قطعا مناسبتر است و تا كنون سازمانهاي حقوق بشري نتوانسته اند خرده و ايراد مهمي بگيرند.
اما اينكه خانم فائزه هاشمي منافقين را مجاهدين نام مي برد جاي تامل است گويا از نظر ايشان اين تروريستهاي وحشي، مجاهد راه خدا و خلق! هستند.
البته از ديدگاه وي چرا نباشند چون احتمالا از نظر ايشان آنها نبودند كه بسياري از ابرار و بزرگان را در انفجار حزب جمهوري اسلامي و نخست وزيري و محراب نماز جمعه و كوچه و خيابان به خاك و خون كشاندند و جزغاله كردند.
به قول ايشان مجاهدين بودند كه همراه و همسنگر با صدام هزاران تن از عزيزترين جوانان اين كشور را به خاك خون كشيدند.
مجاهدين بودند كه به همراه صدام صدها مرد و زن و كودك را در غرب كشور و اسلام آباد و كرند غرب تكه تكه كردند.
مجاهدين! بودند كه ترورهاي كور را در كوچه و خيابان اين كشور انجام و 1700 نفر از پير و جوان را به جرم داشتن محاسن و شمايي مذهبي به شهادت رساندند و هزاران جنايت و خيانتي كه هر كدام آنها براي ننگ تمام تاريخ كفايت مي كند.
حالا اين خانم آنها را مجاهدين! مي نامد و مفتخر است كه هرگز به آنها منافق نگفته است!
براستي چه ارتباطي مي توان بين مجاهدت! اين جرثومههاي فساد و خشونت سفرهاي سالانه چندين بار به كانادا، گذراندن تعطيلات در اسپانيا، شركت در عروسيهاي دربار سلطنتي كشورهاي مرتجع عربي و در اختيار داشتن بخش اعظمي از امكانات تفريحي كيش و ساير مراكز رفاهي و توريستي كشور يافت؟
او و امثال او بايد هم از منافقين و دشمنان جاني اين ملت متشكر باشد، چرا كه نباشد؟!
حضور محمد خاتمی در جلسه منزل وزیر اسبق اطلاعات
نخست وزیر رژیم اسرائیل از آمادگی اسرائیل برای سرنگونی دولت سوریه خبر داد
بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم اسرائيل ميگويد تلآويو در حال آماده شدن براي سرنگوني دولت سوريه است.
به گزارش سیرنیوز ، نخست وزیر رژیم اسرائیل روز يکشنبه (۳ دي) گفت:« ما در حال همکاري با امريکا هستيم و به همراه هم و با کمک جامعه بينالمللي گامهاي لازم را برميداريم تا خود را با توجه به عواقب وجود سامانههاي تسليحاتي حساس در این کشور براي احتمالات تغييرات گسترده رژيم (دمشق) آماده کنيم.» مقامهاي رژيم اسرائيل در هفتههاي اخير تلاش کردهاند آنچه را که سلاحهاي شيميايي سوريه ميخوانند در کانون توجهات قرار دهند و سلاحهاي يادشده را نه فقط براي رژيم اسرائيل بلکه براي جامعه بينالمللي به عنوان يک مورد بسيار حساس جلوه دهند. سوريه ضمن رد ادعاهاي غرب درباره طرح دمشق براي استفاده از سلاحهاي شيميايي برضد شورشيان، از ابراز نگرانی دولت این کشوراز احتمال اقدام چند کشور خاص در زمينه ارسال چنين سلاحهايي براي تروريستها خبر داده است. بشار الجعفري، نماينده سوريه در سازمان ملل ۱۷ دسامبر با ارسال نامهاي براي شوراي امنيت سازمان ملل و بان کي مون، دبيرکل اين سازمان اعلام کرد شورشيان برخوردار از حمايت خارجي ممکن است از سلاحهاي شيميايي بر ضد مردم سوريه استفاده و مسئوليت اين اقدام را متوجه دولت دمشق کنند.» در ادامه اين نامه آمده است دمشق واقعا از احتمال اقدام دشمنان سوريه در زمينه تامين سلاحهاي شيميايي براي گروههاي مسلح و «سپس طرح اين ادعا که دولت سوريه از اين سلاحها استفاده کرده است نگران است.» سوريه از اواسط مارس ۲۰۱۱ صحنه ناآرامي است. بسياري از مردم اين کشور از جمله شمار زيادي از نيروهاي امنيتي و ارتش در اين ناآراميها جان خود را از دست دادهاند. دولت سوريه ميگويد اين هرج و مرج از خارج طراحي و هدايت ميشود و گزارشهايي وجود دارد که نشان ميدهد شمار بسيار زيادي از شبه نظاميان حاضر در سوريه از اتباع خارجي هستند. چند سازمان بينالمللي حقوق بشر نيز شورشيان را به ارتکاب جنايات جنگي متهم کردهاند.
حمايت بازيگر جوياي نام از مجري فاسد بي بي سي
يک بازيگر درجه سه که مدتي است به فعاليت ژورناليستي هم رو آورده، در يکي از تازه ترين نوشته هاي خود به بحران اخلاقي بي بي سي پرداخته و سعي کرده تا از اين رسانه و مجري متجاوز آن رفع اتهام نمايد.
به گزارش سیرنیوز؛ پگاه آهنگری که مدتي نيز با رسانه ضد ايراني دويچه وله (وابسته به سرويس جاسوسي آلمان) همکاري مي کرد، طي يادداشتي به موضوع تجاوز جنسي «جيمي ساويل» به 500 کودک پرداخته و در دفاع از اين متهم و شبکه ضد بشر بي بي سي نوشته است: «چه خبر شده که در يکي از قديمي ترين و باتجربه ترين بنگاه هاي خبر پراکني چنين بحراني رخ داد؟ نه اختلاس، نه رشوه، نه رسوايي اخلاقي و نه خيانتي به کشور. فقط خبري ناموثق که اتهامي ناروا به شخصي زده و حيثيت او را لکه دار کرده بود و به دنبال آن موج استعفا و بعد بحران.»
فقط توبه كند ما انقلاب را نمي فروشيم
برادر مهدي خزعلي گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه او در پيش گرفته، ناراحتند.
کیهان:محمدحسين
خزعلي فرزند آيت الله خزعلي درباره تماس همكار فراري نشريات زنجيره اي
گفت: چند روز پيش يك خانمي [فرشته-ق] با منزل حاج آقا تماس مي گيرند و مادر
بنده به گمان اينكه اين خانم واسطه مهدي است با وي گفتگو مي كند چرا كه
حاج خانم جواب تلفن مهدي را نمي دهد و در اين مدت چند نفر را واسطه كرده
است. در اين گفتگوي تلفني مادر بنده با قاطعيت پاسخ سؤال هاي اين خانم را
مي دهد، اين خانمي كه بعدها مشخص شد خبرنگار يكي از رسانه هاي اپوزيسيون
است برخي از قسمت هاي مصاحبه را حذف و يا تحريف كرده است.
وي به نسيم
گفت: قطعاً مادر و پدر بنده از رويه اي كه مهدي در پيش گرفته است،
ناراحتند. پدر من در ابتداي موضع گيري هاي مهدي بارها تلاش كرد كه وي رويه
خود را اصلاح كند اما بعد از اينكه مشاهده كرد مهدي قصد اصلاح ندارد از وي
قطع اميد كرد.
وي همچنين گفته است: وقتي به پدرم اطلاع دادند كه ظاهرا
مهدي اعتصاب غذا كرده، حاج آقا گفتند حتي اگر اعتصاب غذا بكند، حتي اگر
از اين اعتصاب غذا هم بميرد من كاري با وي ندارم، نه حمايتي مي كنم، نه
سفارشي مي كنم، نه پيگير كارش هستم.
يادآور مي شود خانم كلباسي همسر
آيت الله خزعلي اسفند ماه سال گذشته نيز در پاسخ به نامه فريبكارانه عروس
آقاي منتظري با مضمون دلسوزي براي ايشان تصريح كرده بود: نامه جنابعالي
خطاب به اينجانب از طريق سايت هاي بيگانه واصل گرديد. مسلماً ادب چيز
ديگري حكم مي كرد. در اين نامه خاطرات خوش ايام انقلاب و بهمن 57 و روزهاي
حماسي قبل از آن و ايام شهادت فرزندم حسين را يادآوري كرده بوديد و از
شركت خويش در مراسم شهادت فرزندم ذكر به ميان آورده بوديد، اگر در آن
مراسم حضور داشتيد حتماً حال و هواي بنده و خانواده ما را به ياد داريد و
لابد به خاطر داريد كه خواهر شهيد خطابه اي عليه شاه ايراد نمود و از
ايستادگي در برابر او و پيروي از حسين زمان سخن گفت كه اين نوار در دوران
انقلاب با عنوان «پيام خواهر شهيد» منتشر شد؛ جا دارد كه بدانيد هنوز من و
فرزندانم بر همان پيمان استوار و در تبعيت از حسين زمان و رهبر فرزانه
انقلاب، ذره اي ترديد روا نمي داريم چرا كه استواري بر راه و نلغزيدن را از
شروع حركت مهم تر و دشوارتر مي دانيم. و اگر يكي از 9 فرزندم (مهدي) با
وسوسه شياطين داخل و خارج دچار لغزش و برخي توهمات گرديده، روز و شب براي
هدايت و بازگشتش دعا مي كنم.
در بخش ديگري از اين نامه آمده است: از
بنده خواسته ايد با توجه به موقعيتي كه دارم براي فرزندم كاري انجام دهم؛
اگر موقعيتي خداوند به بنده عطا كرده بخاطر اين ملت، رهبر بزرگوارش و خون
شهيدان است و آن را جز براي ارزش هاي اين انقلاب عظيم هزينه نخواهم كرد،
بحمدالله چه در منزل پدر بزرگوار روحاني ام و چه در خانه همسر مجاهدم پاي
مكتبي و آموزش ديني قرار گرفته ام كه در مكتب مولايم علي(ع) مي فرمايد هيچ
عاطفه اي حتي مادري را در برابر عظمت رحمت دين الهي قرار ندهم و ايمانم را
با آن معامله نكنم.
خانم كلباسي در اين پاسخ تأكيد كرده بود: بايد
بدانيد اينجانب با دلي پرخون از آنان كه در پي صيد طعمه هاي چرب براي
دشمنان ديرينه و آشكار اين مملكت هستند و فرزند مرا وسيله مطامع خويش قرار
داده اند و خود در سايه نشسته اند؛ براي هدايت، بازگشت و بصيرت فرزندم
دعا مي كنم و بارها بنده و پدرش به او اعلام نموده ايم كه در صورتي از او
رضايت داريم كه شيوه خويش را اصلاح نمايد و به رهبر عزيزم و نايب امام
زمانم اعلام مي كنم كه در مسير اطاعت از شما و در پاسداشت چنين نعمت بي
نظير الهي كه خدا نصيب اين امت نموده شاكر و خدمتگزارم.
قوه عدلیه و تصمیم سرنوشت ساز در مورد مهدی هاشمی
نویسنده وبلاگ گپ بیست: انتظار نداشته باشید قواعد ادبی را رعایت کنم. درد و دل است. مسئولین محترم قوه قضاییه چشمان فرزندان پابرهنه انقلاب به شما دوخته شده است. حرف گزافی نیست اگر بگویم قوه عدلیه در یک پیچ تاریخی قرار دارد. چشمان پدرانی که در این روزها شرمنده کودکان خود هستند منتظر است ببیند انقلاب اسلامی با فساد اقتصادی چه برخوردی می کند! مادران شهید 8 ماه جنگ روانی دوران فتنه میخواهند بدانند آیا پاسداری از خون جگرگوشه های شهیدشان صورت می گیرد یا خیر؟
به گزارش بولتن نیوز این وبلاگ نویس در ادامه آورده است: ریاست محترم قوه قضاییه آبروی انقلاب مهم تر از خوشایند یک خانواده است. تصمیم سختی است. ولی اگر در این دوراهی مشکل، عدالت به مسلخ برود باید بدانید امید محرومین، بنده زاده ها، مستضعفین و همان ها که امام ولی نعمتان انقلاب میپنداشتشان را نیز قربانی نموده اید. باید بدانید انقلاب ما و اسلام ما قوامش به همین محرومین است .
مسئولین محترم،اقایان سران قوا یکبار دیگر صحبت های پیر جماران را مروری کنید. امام از کدام اسلام سخن میگفت:
1) اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها، 2) «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بی درد. 3) به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایههای اسلام ناب محمدی(ص) است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایهداران و پولپرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بیبهره بودهاند؛ و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیلهگر و قدرتمداران بازیگر و مقدس نمایان بیهنرند.
آیا تا بحال اندیشیده اید چرا امام در بیانات گوناگون خود بر کلمه اسلام ناب محمدی(ص)تأکید داشتند. حضرت روح الله این اسلام عزیز را نیز معنا نمود و راه را برای همیشه تاریخ به ما نشان داد. اسلام ناب محمدی اسلام پابرهنگان است. همان هاکه برخی لشکر قابلمه بدست خواندنشان و برخی دیگر فریفته سیب زمینی .
مسئولین محترم قوه عدلیه، مردمی که در 8 ماه نبرد مقدس صبوری کردند و در 9 دی طومار فتنه گران را در هم پیچیدند منتظرند تا ببیند رفتار شما با یکی از شاه کلیدهای اصلی فتنه در داخل چگونه خواهد بود.
آیا محارب تنها کسانی هستند که برای هشتاد هزار تومان به روی مردم قمه میکشند.آیا کسانی که شیرینی انتخابات را در دهان مردم تلخ کردند و شعبان بی مخ های اجیر شده شان در خیابان های تهران به جان،مال و ناموس مردم رحم نکردند، محارب نیستند؟ تصمیمی نگیرید که باعث خدشه دار شدن اعتماد مردم به دست اندرکاران نظام شود. هیچ مصلحتی بالاتر از حفظ نظام نیست. اعتماد مردم به آسانی به دست نیامده است که براحتی با نادیده گرفتن احساسات عمومی آن را سلب نماییم.
مردم میخواهند بدانند چگونه کسانی هستند که توانایی آوردن وثیقه 10.000.000.000تومانی دارند،آنوقت پابرهنگان جامعه در این آشفته بازار گرانی و تورم که دیگر به اخبار محرمانه تبدیل شده است، قدرت تهیه مایحتاج اولیه خود را ندارند؟!!
چرا در برابر انتقاد تند دانشجوی انقلابی تصمیمات انچنانی اتخاذ میشد ولی در برابر فتنه گریهای یک آقا زاده و نبرد 8 ماه ای که به کشور تحمیل کردند تنها به حکم سبک 6ماه حبس بسنده میکنند؟!!
در یک کلام، ما پابرهنه ها منتظریم تا ببینیم چگونه از این پیچ عبور می کنید...
منابع:
1- صحیفه جلد 21 چهارشنبه 30 شهريور 1367
2- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 شهريور 1367
3- صحیفه جلد 21 دوشنبه 14 آذر 1367
4- صحیفه جلد 21 یکشنبه 25 دي 1367
5- صحیفه جلد 21 دوشنبه 13 تير 1367
نظرات شما عزیزان: