مرصاد به نقل از ندای انقلاب به نقل از فارس، اکران فیلم قلادههای طلا که بر اساس حوادث واقعی رخ داده بعد از انتخابات ریاست جمهوری ساخته و هماکنون بر پرده سینماهای تهران و شهرستانهاست بازتابهای زیادی را در داشته است که یکی از این فضاها صفحات اجتماعی چون فیس بوک است.
برخی از افراد وابسته به جنبش موهوم سبز که عموما نیز در خارج از ایران سکونت دارند با راهاندازی صفحات تحریم قلادههای طلا درصدد کاهش فروش این فیلم هستند. این حرکت همانند حرکتی است که سال گذشته در برابر اکران نوروزی اخراجیهای۳ رخ داد و نتیجه آن فروش ۶میلیاردی آن فیلم بود.
نکته جالب توجه این است که اکثر ادارهکنندگان این فیلم قلادههای طلا را ندیدهاند و صرفا بر اساس فرضیاتی که میگویند این فیلم تحریف جنبش سبز ایران است. هر چند برخی از افراد از این فیلم در این صفحات دفاع میکنند اما با توهینهای بیشمار مدعیان آزادی بیان مواجه میشوند.
ضمن این که برخی صفحات برای تحریم و توهین به بازیگران این فیلم نیز ایجاد شده که در آنها توهینهای بیشرمانهای به بازیگران این فیلم شده است.
این نکته نیز قابل توجه است که طی دو سال اخیر فیلمهای زیادی با نگاهی جانبدارانه به جنبش سبز در سینمای ایران ساخته شده و که اتفاقا از کمکهای مالی دولتی نیز بهره برده بودند اما این که چند فیلم مخالف نظرات عده معدودی فیسبوک نشین قرار میگیرد و جنبش تحریم علیه یک فیلم راه میافتاد از اقتضائات مدعیان آزادی بیان و دموکراسیخواهان است.
در ذیل برخی نظرات این صفحات در پی میآید که برخی از آنها به دلیل شدت توهین های غیرقابل انتشار است.
* شریفینیا. تو یه موجود بی شرف و کثیفی
* سرنوشت پایان نامه منتظر قلاده های طلا هم هست
* درس عبرت میشه واسه کسایی که در آینده میخوان به هر دلیلی به خون نداها و سهراب ها توهین کنن... از حق خودمون میگذریم ، ولی از حق اونا نه
* آنها که "بخاطر یک مشت دلار" هنر خود را فروختند و قلاده ای از طلا بر گردن انداختند.
* دیدن فیلم = خیانت به تمام خون های ریخته شده !
* با شرفها با حیاها این فیلم و تحریم می کنن.
* میترسم این موج منفی سبب بشه که افراد بیشتری از سر کنجکاوی برن فیلم رو ببینن که چیه که این همه سروصدا کرده، کپی خیابونی این فیلم داره توزیع میشه، این افراد میتونن استفاده کنن.
* قلاده گردن شماهاست که ندیده تحریم میکنید بابا ۱ سکانکس به بی گناهی ندا اختصتص داره
* محسن جان خفه شو لطفن
* اینجا پیج تحریم قلادههای طلاست، پس اینا که میان طرفداری میکنن دلیلش چیه؟ خوب تابلوست که شما ساندیس خورای شورای نظارت بر فضای مجازی هستین، راستی ساعتی چند میگیرین؟
* لعنت به تمام بازیگرای ... این فیلم
* قلادههای طلا= تعدادی ... مثل شریفی نیا
* ننگ بر وطنفروشانی که حاضرند خود را بفروشند و هنر و هنرمند را لکهدار کنند.
* مثه اینکه قرار نیست سلحشورها و دهنمکیها و شریفینیاها و شمقدریها و حامد کلاهداری ها تمام شوند. واقعا متأسفم واسه مملکتی که دیگه سینماش هم داره خریده میشه. امسال هم جشنواره فجر فیلم های خوبی داشت ولی فیلمی بانام قلاده های طلا کاری ازابوالقاسم طالبی آنچنان باتبلیغات سوء دربوق شیپور مافیای سینما قرارگرفت و آنچنان برای فروش آن درتهران تبلیغ شده بود که من و برخی دوستانم دربرف وباد مشهد درصف دیدن این فیلم ایستادیم و زمانیکه به داخل سینمارفتیم بسیارخوشحال بودیم.
*داشتم باخودم میگفتم ایکاش همون موقع که اسم شریفینیا رو در شروع فیلم دیدم سالن رو ترک میکردم.
* چقدر تعصب چشماتونو کور کرده!!! فیلمی رو که ندیدید باهاش مخالفت میکنید!!! زنده باد این دموکراسیتون!! زنده باد "زنده باد مخالف من" گفتنتون!!
* آخه چرا الکی حرف مفت میزنی برادر من؟! سالنهای اکران "گشت ارشاد" از قلادههای طلا هم بیشتره.اصلا حالا کی گفته این دو فیلم برابر هم هستند؟!!
* امین حیایی نیز مثل محمدرضا شریفینیا یک خائن به مردم است... ما از امین حیایی متنفریم.... او دستش آغشته به خون مردم است....
* ما فلانی رو تحریم میکنیم، آخ مامان جون،احتمالا تحریم شما مثل تحریم نفتی غربیهاست، به خودتون برمیگرده.
* بابا بس کنید این مرده باد زنده بادها رو ... چیکار کرده بیچاره مگه ... فراموش کردید اونم یه انسانه و در امدش از همین راهه بازیگریه .... !
* تنفر از امین حیایی خیلیهای دیگه هم بازیگر هستند....
* بعضیهای اسمشون حیا داره ولی بیحیا هستند و برخی هم در اسمشان شریف هست ولی از همه بیشرفتر هستند.
با توجه به حملات ضد انقلابی فوق الذکر پیش بینی می شود، فروش فیلم قلاده های طلا بیش از پیش افزایش یابد.
چرا مجريان اخراج شده بخش فارسي صداي
آمريكا، به روند اخراج ها در اين رسانه اعتراض نمي كنند؟
مرصاد به نقل از
کیهان: گويانيوز با طرح اين پرسش نوشت: صداي آمريكا كه خاموش است. بهارلو و چالنگي
پاسخگو باشند. اگر در زماني كه احمدرضا بهارلو با سابقه اي عالي رتبه، از صداي
آمريكا يعني خانه دوم خودش به كنار گذاشته شد و مايه بهت و حيرت بينندگان يكي از
برنامه هاي مهم يعني ميزگردي با شما فراهم گرديد، امثال چالنگي و سياوش آذري و حسن
اردشير زارع به جاي سكوت، اعتراض مي كردند شايد امروز نوبت به يكايك اين عزيزان نمي
رسيد كه به همان سرنوشت مبتلا گردند.
گويانيوز همچنين نوشت: بايد پرسيد چرا
در زمان تظاهرات بعد از انتخابات سال 88 در خارج كشور، صداي آمريكا تجمعات را به
صورت كاملا سليقه اي و انتخابي نشان مي داد به نحوي كه صداي اعتراض نوري زاده نسبتا
محافظه كار در برنامه زنده به هوا برخاست؟! چرا از نشان دادن تجمعات اپوزيسيون با
پرچم شير و خورشيد طفره مي رفت و بايكوت خبري واضحي در جريان بود ولي نمايش اكبر
گنجي (با ممنوعيت حضور پرچم ملي شير و خورشيد)، با برنامه هاي ويژه! زنده و غير
زنده و مصاحبه هاي متعدد همراه مي شد؟ چرا رنگ و بوي تحليل هايي از جنس سيروس
آموزگار، سيامك شجاعي، عليرضا ميبدي، حسين فرجي و امثال اين تفكرات برانداز و معارض
تماميت نظام اسلامي در صداي آمريكا اندك اندك رنگ باخت و جاي خود را به ديگراني
داده كه همه مي بينيم؟
نويسنده تحليلي گويانيوز البته فراموش كرده كه همكاران
رسانه هاي راه اندازي شده از سوي دولت هاي غربي، به تعبير گردانندگان راديو زمانه،
صرفا بردگان رسانه اي محسوب مي شوند و حق هيچ اعتراضي را ندارند و حالا بايد از
گويانيوز پرسيد چرا وقتي مقامات رسمي غرب گروه هاي اپوزيسيون ايراني را «برده» هاي
خود ناميدند اعتراضي نكرديد! البته در پاسخ اين سؤال بايد گفت؛ حرف حساب جواب
ندارد.
مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا تصريح كرد 16 سال
تشديد تحريم ها عليه ايران، عملاً به يك راهكار شكست خورده تبديل شده است.
مرصاد به نقل از کیهان: گري سيك در تحليلي كه براي سي ان ان نوشته، تأكيد مي
كند: هنگامي كه تحريم ها آغاز شد، برنامه هسته اي ايران در مراحل ابتدايي، بدون حتي
يك سانتريفيوژ قادر به غني سازي اورانيوم بود اما امروز، 16 سال پس از تحريم هاي هر
چه شديدتر، آژانس بين المللي انرژي اتمي گزارش مي دهد كه ايران داراي يك برنامه
اساسي هسته اي با حدود 8 هزار سانتريفيوژ در حال كار در دو سايت عمده، و ذخيره حدود
5 تن اورانيوم غني شده با غلظت كم است. اين امر گواه يك راهكار شكست خورده
است.
وي همچنين درگيري با ايران را داراي هزينه هاي هنگفت و غيرقابل جبران
براي ايران دانسته و مي افزايد: مسلماً پاسخ ايران به تهديد و تحريم هاي تازه،
تسليم يا دست روي دست گذاشتن نخواهد بود.
گري سيك با اشاره به اين كه «مدير
اطلاعات آمريكا تأييد مي كند ايران تصميمي براي ساخت بمب هسته اي نگرفته»، قدرت
بازدارندگي و تلافي ايران را مورد بررسي قرار مي دهد و مي نويسد: ايراني ها
توانستند دو هواپيماي بدون سرنشين ما را سرنگون و يك هواپيماي رادارگريز را سالم به
زمين بنشانند. ايران به طور گسترده در يك ساختار قدرتمند اما نسبتاً كم هزينه دفاعي
سرمايه گذاري كرده كه هر مهاجم بالقوه اي را با هزينه هاي بسيار هنگفت رودررو مي
كند. ايران همچنين سال هاي بسياري را صرف تكامل فنون جنگ نامتقارن، مانند جنگ هاي
چريكي در خشكي و به كارگيري قايق هاي تندرو در دريا كرده كه موجب سردرگمي و شايد
غلبه بر كشتي هاي بسيار بزرگتر مي شوند. ايران توليد انواعي از موشك هاي كروز را
توسعه بخشيده كه بطور نسبي سلاح هايي ساده هستند اما هنگامي كه بصورت انبوه عليه يك
هدف بزرگ استفاده شوند مي توانند بسيار مؤثر باشند.
وي اضافه مي كند: جنگ مجازي
حوزه ديگري از تخصص ايراني هاست. به خلاف دستگاه هاي بزرگ نظامي، اينترنت بطور نسبي
يك زمين بازي هموار است و ايران پيش از اين مهارت خود را در اين محيط نشان داده
است. ايران داراي شمار بالايي از مهندسان جوان و خبره فناوري اطلاعات است كه آنها
را در يك ارتش سايبري نيمه مخفي جاي داده است. اين نيرو مي تواند به آساني تبديل به
سلاحي براي پاسخ دادن به دشمنان ايران شود. اخيراً بانكي اسرائيلي مورد حمله يك هكر
قرار گرفت. هزاران حساب كارت اعتباري اسرائيلي ها در معرض ديد عام قرار گرفت. سپس،
حمله هاي سايبري عليه بازار سهام اسرائيل و خطوط هواپيمايي ال عال انجام شد. آيا
شما هرگز مي توانيد مطمئن باشيد كه چه كسي در اينترنت به شما حمله مي كند و چرا؟
كارشناسان امنيت اينترنت بطور دردناكي آگاهي دارند كه به نحوي مجازي همه سيستم ها
از سد گرفته تا كارخانه ها، از ضايعات دستگاه هاي مصرفي تا سيم هاي برق وابسته به
كنترل رايانه اي هستند و اين كنترل ها غالباً خيلي كم از اينترنت جدا مي
باشند.
گري سيك، سلاح نفت را سلاح واقعي كشتار جمعي ايران خواند و نوشت: بهاي
نفت، سلاح كشتار جمعي است. به كارگيري اين سلاح حتي نياز به بستن تنگه هرمز هم
ندارد. هم اكنون اروپا ناگزير است 600 هزار بشكه نفت از ايران وارد كند و بخش بزرگي
از اين تقاضا مربوط به كشورهاي اروپايي آسيب پذير است. در آغاز ژانويه 2012 و در پي
تبادل تهديدها بين ايران و ايالات متحده درباره تنگه هرمز، بهاي نفت بيش از 6 درصد
افزايش يافت و پس از آن در اين قيمت بالا باقي ماند. اين امر بدون شليك يك گلوله يا
اعمال هرگونه تحريم جديد بود. چنانكه همه مي دانند، افزايش هاي بهاي نفت اثر خود را
بر اقتصاد جهاني مي گذارد و تاثير آن نه فقط بر بهاي از نظر سياسي حساس بنزين، بلكه
غيرمستقيم بر هر چيزي كه ساخته يا جابجا مي شود، مشهود خواهد بود. حالا هم غيرممكن
است كه پيش بيني كنيم قيمت نفت تا چه حد بالا خواهد رفت. اين اثر تحريم هاي فلج
كننده مورد ادعا عليه ايران است.
وي درباره درگيري نظامي نيز گفت: هم اكنون بر
چهره مردم آمريكا نشانه هاي واقعي از خستگي جنگ را مي توان ديد. آن هم بعد از دو
جنگ زميني در بيش از يك دهه كه با استقبال نظاميان هم روبرو نمي شود. جنگي كه از
لحاظ مالي نسبت به جنگ عراق و افغانستان هزينه هايش نامشخص تر و غيرقطعي تر
است.
شبيه
سازي، جنگ با ايران نشان داد درگيري نظامي با ايران، اتفاقي مهلك براي
آمريكاست.
مرصاد به نقل از کیهان: هفته نامه
فرانسوي لوپوئن در تحليلي كه به گزارش روزنامه نيويورك تايمز نيز مستند شده، نوشت:
آمريكا از بر افروخته شدن آتش تازه در خاورميانه هراسان است. يك شبيه سازي بروز
چنين اتفاق احتمالي، موضع مخالفان حمله به ايران در وزارت دفاع آمريكا و كاخ سفيد و
در راس آن ها اوباما را مورد تاييد قرار داده است. اين شبيه سازي حكايت از آن دارد
كه در صورت وقوع درگيري، واشنگتن خواسته يا ناخواسته به جنگي مهلك كشيده خواهد
شد.
لوپوئن به نقل از نيويورك تايمز نوشت: در اين شبيه سازي يك ناو آمريكايي
بر اثر اصابت به يك اژدر يا مين دريايي ايران در خليج فارس منهدم مي شود.
لوپوئن
افزود: اين تمرين بار ديگر بيم و نگراني مقامات واشنگتن در مورد اينكه در صورت
مداخله نظامي اسرائيل تمام منطقه به آتش كشيده خواهد شد و پيامدها و خسارات مادي و
انساني براي كشورهاي غربي بويژه آمريكا خواهد داشت را برانگيخته است. اگر سازمان
دهندگان اين شبيه سازي اطمينان مي دهند هدف از اين كار به هيچوجه تدارك حمله
احتمالي به ايران نيست و تنها سناريوي ممكن نيز فرضيه ابراز شده نمي باشد اما نتيجه
گيري ها موقعيت منتقدان جنگ در پنتاگون و كاخ سفيد بويژه شخص اوباما را تقويت مي
كند.
يادآور مي شود براساس نظرسنجي چندي پيش شبكه سي بي اس، 69درصد مردم آمريكا
معتقدند اين كشور نبايد وارد جنگ افغانستان مي شد و اين در حالي است كه 4 ماه پيش،
53 درصد آمريكايي ها با جنگ افغانستان مخالف بودند. همچنين 68 درصد آمريكايي ها
معقتدند جنگ در افغانستان به سمت «بدتر شدن» با «خيلي بدتر شدن» پيش مي
رود.
نظرات شما عزیزان: